- نام: تباهی
- ژانر: مافیایی، اروتیک
- نویسنده: جنیکا اسنو
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: Miyu
- تعداد صفحات: 276
آناستازیا یه پرنسس واقعی بود، دختر یه رئیس مافیای روس.من؟ در حدی نبودم که حتی نگاش کنم.ولی بازم یه جور رابطه بینمون شکل گرفت. یه دوستی عجیب.اون تنها چیز خوب و درستی بود که تو زندگی دردناک و خشنم داشتم.تنها کسی بود که وقتی به زخم و کبودیهام نگاه میکرد، ته دلمو میدید و فکر نمیکرد من یه آشغال بیارزشم.ولی ازش جدا شدم. پرتم کردن تو دنیای زیرزمینی پر از خشونت و مبارزه، نم «رَزورِنیه» شدم. یعنی «ویرونی».بعد از ده سال، دیگه چیزی از انسانیت تو وجودم نمونده بود. نه احساس، نه همدلی. فقط یه هیولا بودم، تشنهی خون، با کلی جسد پشت سرم.واسه همین دنبالش میرفتم، از پشت پنجرهی اتاقش نگاش میکردم، یواشکی میرفتم تو خونهش، بغلش میکردم وقتی خواب بود.وقتی مجبورش کردن با یکی دیگه ازدواج کنه، کاری رو کردم که تنها راه بود....
- نام: شیفته
- ژانر: عاشقانه بیمارگونه، خشن، دارک
- نویسنده: جنیکا اسنو
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: Miyu
- تعداد صفحات: 132
من یه روانیکاملبودم.یهقاتل…آدمکش.سرد،حسابگر،بیرحم.سالهادنبالیهشکارخاص میگشتم.کسی که ایدهآل باشه.من مریض بودم…وهیچ درمانی هم براش نبود.ولی وقتی آیلارودیدم،یه چیزی تووجودم عوض شد.فقط یه چیزتوذهنم بود:میخوامش.یه جوری مجذوبش شدم ک حتی حسِ گرفتن جون آدما هم جلوش کم میآورد.پس دنبالش کردم، زیر نظر گرفتم…و وقتی وقتش رسید… کشیدمش سمت خودم.ولی آیلا با همه فرق داشت.ترسش…اون سرکشیش… یه چیزجدیدروتوتاریکیِ وجودم بیدارکرد.یه هیولا.یه کاری کردک دیگ این من نبودم ک اون رو شکار کرده بودم…اون شده بودشکارچی…من،شکارش.بایدمیترسیدم،ولی نه…بیشترشیفتهش شدم.اون شده بودغنیمت طلاییِ من.فکر میکردم اگ جونشوبگیرم،اون هیجانِ نهایی رو تجربه میکنم.ولی… اشتباه میکردم.من بین دو حس گیر کرده بودم:یه طرف،دلم میخواست نابودش کنم…یه طرف دیگه،یه حس قویترمیگفت بایدمال من باشه…
- نام: بعضیا خشونت دوست دارن
- ژانر: عاشقانهبیمارگونه، خشن، دارک
- نویسنده: جنیکا اسنو
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: Miyu
- تعداد صفحات: 116
من یه سایکوپَتِ تشخیصدادهشده بودم، با یه عطش سیریناپذیر برای خشونت. راهی که برای تخلیه اون تاریکی پیدا کرده بودم، گرفتنِ جون آدما بود.وقتی یه انتقالی زندان باعث شد فرصتی برای فرار دستم بیاد، تا تونستم زدم بیرون—و این شروع یه تعقیبوگریز دیوونهوار بود. خودم شدم شکارچی. اونقدر گشتم و تعقیب کردم تا بالاخره یه خونهی دنج، وسط ناکجا، گوشهی یه شهر متروک پیدا کردم.اون خونه رو کردم مال خودم—با صاحبش. اِوِلینا.نقشهم ساده بود: برم یهجایی که دیگه هیچوقت نتونن پیدام کنن.اما روزا شدن هفته، و یه چیزی تو وجودم شروع کرد به تغییر. اون میل خالص برای زندهموندن، تبدیل شد به یه وسواس… نسبت به اِوِلینا.
- نام: شب طاهره
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام
- نویسنده: بلقیس سلیمانی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 258
«طاهره کریم قاسمی» بر حسب تصادف یکی از دوستان سیواندی سال پیش خود را هنگام انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه دخترش میبیند و به ناگاه تمام خاطرات گذشته محنتبارش برای او زنده میشود . «مرضیه» که از دوستان دوران دانشجویی و فعالیتهای سیاسی دهه ٦٠ طاهره است به او قول میدهد که دوباره همدیگر را ببینند .او خاطراتش را به سختی در پیش دیدگان خود مجسم کند : او طاهره ١٧ ساله را به یاد میآورد که در آستانه مرگ پدر که به بیماری مصیبتبار سرطان دچار شده برای دلخوشی پدر و اینکه نگران دخترکش نباشد عمو و خانوادهاش او را به عقد پسرعمویش «احمد» در میآورند . روستای «گوران» محل وقوع حوادث زندگی پر فراز و نشیب طاهره است . «احمد» بعد از عقد طاهره برای همیشه میرود . او که هوادار یک سازمان سیاسی دهه شصتی است از خود برای طاهره فقط یک خاطره باقی میگذارد . طاهره احمد را دوست دارد و ...
- نام: اطلس دل
- ژانر: روانشناسی، هیجانی، خارجی
- نویسنده: برنه براون
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: الهه کیهان و رویا عبادی
- تعداد صفحات: 342
داستان ما را به سفری میان 87 مورد از احساسات و تجربیاتی که انسان بودن را معنا می کنند می برد.و مهارتهای ضروری و چهارچوبی قابل استفاده را برای برقراری ارتباط معنادار با دیگران در اختیار ما می گذارد. همچنین ما را با زبان و ابزارهایی آشنا می کند تا به جهانی از انتخاب های جدید و شانس های دوباره دست پیدا کنیم و در این جهان تازه می توانیم داستان های شجاعانه و دلخراش زندگی خود را به گونه ای که موجب ایجاد ارتباط با دیگران شود به اشتراک گذاشته و به گفت و گو بنشبنیم.
- نام: تمام چیزای خطرناک
- ژانر: مافیایی، اروتیک، عاشقانه
- نویسنده: جنیکا اسنو
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: Miyu
- تعداد صفحات: 345
اون یه هیولا بود، یه قاتل، از اون مردایی که برادرام نمیذاشتن حتی نزدیکشون بشم.جیو، برادر زنداداشم و رئیس کوزا نوسترا تو ساحل غربی، یه جورایی فامیل بود و خط قرمز.شاید واسه همین بود که اینقدر بهش کشش داشتم. خشونت و مرگ انگار بهش چسبیده بودن، انگار از ته جهنم به دنیا اومده بود و از این حال و هوا کیف میکرد. با همه اینا، من با خود شیطان رابطه شروع کردم و عاشقش شدم. مجبور بودم همهچیز رو مخفی نگه دارم، چون میدونستم اگه برادرام بفهمن، جیو رو میکشن.ولی وقتی فهمیدم باردارم، دیگه پنهون کردنش غیرممکن شد.بدتر از اون، جیو و برادرام گیر یه گروه خطرناک جدید افتادن.یه موقعیت گند که میتونست همهچیز رو به هم بریزه و همه کسایی که برام مهم بودن رو بکشه تو خودش.از جمله عشق ممنوعه ام و بچهای که قراره تو این جهنم به دنیا بیاریم...
- نام: ایگل و رازهایش
- ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی
- نویسنده: نیلوفر لاری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2162
لحن پرشورش یک دنیا اندوه و افسوس سرکوب شده بود_شاید فردا از کار بیشرمانهای که الان میخوام بکنم پشیمون بشم... قول بده بعدش هیچی به روم نیاری ایگُل! باشه؟گیج و ویج پرسیدم_چی رو به روت نیارم؟و او به جای توضیح بیشتر، در امتداد نگاهی هوسناک و شوریده سرش را به سمتم کشید و لبهایم را با عطش بوسید. چنان بیمحابا و ناگهانی که من تا به خود آمدم دیدم لبریز از خواستنش شدهام و دارم از تب این عشق دیوانهوار میلرزم._منو ببخش عزیزم دست خودم نبود... تقصیر این وُدکای لعنتی و چشمای گربهای توئه!و خودش را ازم کنار کشید._حالا میشه یه خواهشی ازت بکنم؟دیگر چه میخواست از جانم؟ اینهمه در دام عشق خود کشیدنم بس نبود؟ نفسم بوی تند نفسهایش را میداد._چه خواهشی؟وقتی داشت یقهی باز لباسم را از دو سمت جمع میکرد که عریانی سینهام را بپوشاند عاجزانه گفت
- نام: پاسار
- ژانر: عاشقانه، معمایی
- نویسنده: الف کلانتری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2391
امیرحسین عزیزکرده فامیل و مخصوصا مادربزرگشه ولی رابطه خوبی با پدر، مادر و پدربزرگش نداره چون بخاطر اوناکودکی غم انگیز و سختی رو پشت سر گذاشته.. حالا که بزرگ شده و با تلاش خودش به چیزهایی که خواسته رسیده، با ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهایی از گذشته خانواده اش افشا میشه که……