وب رمان
دانلود رمان میخوای رازی بدونی؟ pdf |اثر فریدا مک‌ فادن
  • نام: میخوای رازی بدونی؟
  • ژانر: معمایی، جنایی
  • نویسنده: فریدا مک‌ فادن
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 545

دانلود رمان میخوای رازی بدونی؟ pdf |اثر فریدا مک‌ فادن

 

اسم رمان : میخوای رازی بدونی؟

نویسنده : فریدا مک‌ فادن

ژانر : معمایی، جنایی

تعداد صفحات : 545

داستان زن جوانی به نام اپریل است که یک شیرینی‌پز سلبریتی در یوتیوب است. همه چیز در زندگی اپریل به نرمی و شیرینی خامه‌ی یک مافین است، اما پیدا شدن سروکله‌ی رازهایی تاریک از زندگی سابق این آشپز خوشبخت، اسراری از چهره‌ی تاریک او را برای تمام اهالی شهر نمایان می‌کند.

خلاصه رمان :

دوربین را خاموش میکنم و میکروفون را جدا میکنم. درست وقتی که ضبط را قطع میکنم شانه هایم از روی
آرامش پایین می آیند. با اینکه به صورت زنده ضبط نمیکنم اما وقتی جلوی هزاران نفر از اعضای کانالم توی
نمایشگر ظاهر می شوم استرس میگیرم. هر چند پنج سال از انجام این کار می گذرد.
حالا سؤال اینجاست که با این همه براونی چه کار کنم. یک سینی بزرگ آنجاست؛ من را سرزنش میکند. شاید کمی
زیادی توی فرمانده باشند اما هنوز هم خوشمزه اند و دوست دارم خودم را با دو سه یا پنج تا از آنها خفه کنم.
متأسفانه، حتی یک دانه هم نمیتوانم بخورم تناقضش همین جاست – کار من آموزش درست کردن خوشمزه ترین
خوراکی هاست اما اجازه ندارم غیر آن یک گاز که جلوی دوربین میزنم به آنها دست بزنم باید جلوی دوربین
خوب به نظر برسم.
چندتایی برای پسر هفت ساله ام بابی کنار میگذارم که توی حیاط پشتی بازی میکند و زود گرسنه و بی تاب
خوراکی به خانه بر می گرد. چون در طول فیلمبرداری مزاحم من نشد باید به او جایزه بدهم آخر این فیلم را تمام
عالم میبینند!
و امروز باقی سینی را پیش گری شفر میبرم. او بدجوری درگیر مسائل جدایی از همسرش شده و میدانم که از آنها خوشش می آید.
به طرف سالن نشیمن می روم که تلفن همراهم را در طول ضبط آنجا رها کردم گوشی حواسم را پرت میکند و
نمیتوانم موقع فیلمبرداری نزدیک خودم نگهش دارم هیچ کس خوشش نمی آید کسی را که مدام یواشکی به
پیامهای روی گوشی اش نگاه میکند تماشا کند این رفتار اصلاً حرفه ای نیست. همان طور که می دانستم چند پیام انتظارم را میکشد.
اولین پیام از جولی است که دو تا خانه با ما فاصله دارد و بهترین دوست واقعی من است. کمی آشفته است، فقط به خاطر اینکه در زندگی قبلی اش وکیل بوده میدانی منظورم قبل از آمدن بچه هاست.

توی جلسه اولیا و مربیان روز سه شنبه شرکت می کنی؟

حداقل پنج هزار بار این سؤال را از من پرسیده و جوابش هم همیشه یکی است بله بله می آم از وقتی همدیگر را
می شناسیم من در تمام جلسات اولیا و مربیان شرکت کرده ام. اما میدانم که اگر یک بار این سؤال را جواب ندهم
اخلاقش تند میشود برای همین سریع جواب میدهم

خلاصه کتاب
داستان زن جوانی به نام اپریل است که یک شیرینی‌پز سلبریتی در یوتیوب است. همه چیز در زندگی اپریل به نرمی و شیرینی خامه‌ی یک مافین است، اما پیدا شدن سروکله‌ی رازهایی تاریک از زندگی سابق این آشپز خوشبخت، اسراری از چهره‌ی تاریک او را برای تمام اهالی شهر نمایان می‌کند.
https://webroman.ir/?p=6765
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!