- نام: هیلر
- ژانر: عاشقانه، معمایی
- نویسنده: میس اویل
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 510
وسطِ وسطِ جهنمم!خودِ خودِ برزخم!آتیشم!شعله ام!مرگم!کجاست؟کو ناجی؟ کو حامی؟ کو شفادهنده؟اینا همش مزخرف خالصه!کسی خودِ مرگو از مرگ نجات نمیده!این قصه ی خاکستری منه!
- نام: دختران دریاچه
- ژانر: وهم آلود، جنایی، راز آلود، معمایی
- نویسنده: وندی وب
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 280
کیت گرنجر پس از طلاق، به خانهی پدری خود بازمیگردد تا بتواند از نظر روحی به آرامش دست پیدا کند، خانهای که در کنار دریاچه قرار دارد اما به جای آرامش در آنجا با جنازهی زنی روبرو میشود که به قتل رسیده است. در لباس بسیار قدیمی مقتول هم یک نوزاد مرده وجود دارد که به عجیب بودن پروندهی قتل میافزاید. کیت با دیدن جنازه از چیزی دیگری هم وحشت میکند، او قبلاً این زن را در رویاهای خود دیده بود!ماجرای رمان دختران دریاچه ریشه در عشق غمانگیزی دارد که صد سال پیش شکل میگیرد و اسرار حل نشدهی بسیاری را بر جای میگذارد، اسراری که حتی تا به امروز هم ادامه دارند و کیت باید این داستان را فیصله بدهد. جادوی دریاچه، رازهای سربهمهر، فضای وهمآلود خانه، کیت را غرق در وهم و خیال میکند و دیگر مرز میان رویا و حقیقت از میان میرود. البته این موضوع به شخصیت اصلی داستان کمک میکند تا به گذشته برود و با چشم خود اتفاقات را دنبال نماید.
- نام: طوفان عقیق
- ژانر: ماجراجویی، هیجانی، معمایی، فانتزی، خشن، تراژدی، بزرگسال، عاشقانه
- نویسنده: ربکا یاروز
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: پریسا اسکندری
- تعداد صفحات: 822
ویولت بیست ساله قرار بود وارد ربع کاتبان شود و زندگی آرامی در میان کتاب ها و تاریخ داشته باشد. اکنون، ژنرال فرمانده که به عنوان مادر سرسخت او نیز شناخته میشود به ویولت دستور داده است که به صدها نامزدی که در تلاش برای تبدیل شدن به نخبگان ناوار هستند بپیوندد: اژدها سواران.دوستان، دشمنان، عاشقان.همه افراد در کالج جنگ بسگیات یک دستور کار دارند زیرا پس از ورود،تنها دو راه وجود دارد: فارغ التحصیل شوید یا بمیرید.
- نام: پادشاهی گناه
- ژانر: عاشقانه، مافیایی، خارجی، ماجراجویی، معمایی
- نویسنده: ساحل زندی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 903
جین برای شرکت در مراسم ازدواج خواهرش به قلعه خاندان ماریس میره ، خاندانی ک در زمینه فولاد یکی از سرشناسترین تجار هستند.اما خیلی زود متوجه آدمهای متفاوتِ درون قلعه و نیتهای عجیب هر کدوم میشه ....باندِ مافیایی ک پشت نقاب متشخص سرمایهگذاری مخفي شده و رئیس عجیبی ک در ازایِ زنده موندن جین ازش چیزای زیادي میخواد...
- نام: میخوای رازی بدونی؟
- ژانر: معمایی، جنایی
- نویسنده: فریدا مک فادن
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 545
داستان زن جوانی به نام اپریل است که یک شیرینیپز سلبریتی در یوتیوب است. همه چیز در زندگی اپریل به نرمی و شیرینی خامهی یک مافین است، اما پیدا شدن سروکلهی رازهایی تاریک از زندگی سابق این آشپز خوشبخت، اسراری از چهرهی تاریک او را برای تمام اهالی شهر نمایان میکند.
- نام: ایگل و رازهایش
- ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی
- نویسنده: نیلوفر لاری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2162
لحن پرشورش یک دنیا اندوه و افسوس سرکوب شده بود_شاید فردا از کار بیشرمانهای که الان میخوام بکنم پشیمون بشم... قول بده بعدش هیچی به روم نیاری ایگُل! باشه؟گیج و ویج پرسیدم_چی رو به روت نیارم؟و او به جای توضیح بیشتر، در امتداد نگاهی هوسناک و شوریده سرش را به سمتم کشید و لبهایم را با عطش بوسید. چنان بیمحابا و ناگهانی که من تا به خود آمدم دیدم لبریز از خواستنش شدهام و دارم از تب این عشق دیوانهوار میلرزم._منو ببخش عزیزم دست خودم نبود... تقصیر این وُدکای لعنتی و چشمای گربهای توئه!و خودش را ازم کنار کشید._حالا میشه یه خواهشی ازت بکنم؟دیگر چه میخواست از جانم؟ اینهمه در دام عشق خود کشیدنم بس نبود؟ نفسم بوی تند نفسهایش را میداد._چه خواهشی؟وقتی داشت یقهی باز لباسم را از دو سمت جمع میکرد که عریانی سینهام را بپوشاند عاجزانه گفت
- نام: پاسار
- ژانر: عاشقانه، معمایی
- نویسنده: الف کلانتری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2391
امیرحسین عزیزکرده فامیل و مخصوصا مادربزرگشه ولی رابطه خوبی با پدر، مادر و پدربزرگش نداره چون بخاطر اوناکودکی غم انگیز و سختی رو پشت سر گذاشته.. حالا که بزرگ شده و با تلاش خودش به چیزهایی که خواسته رسیده، با ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهایی از گذشته خانواده اش افشا میشه که……
- نام: از من متنفر باش
- ژانر: عاشقانه، اروتیک، معمایی، بزرگسالان، خارجی
- نویسنده: مروارید
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 816
یه بار وقتی هشت سالمبود، ترنتون ناکس رو دیدم.چون منو چنان هل داد تو تاب که دندونجلوم افتاد و بعد که داشتم گریه میکردم، پرتم کرد زمین و با قیچی افتاد به جون موهام، خوب پیش نرفت! حالا بعد از سال ها باز هم همو دیدیم اونم دقیقا وقتی که نسبت به گذشته جسور تر، شرور تر شده بود...