- نام: ادمین
- ژانر: عاشقانه، رازآلود، معمایی
- نویسنده: محبوبه فیروز خانی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1427
او فکر میکرد کنترل همه چیز را در دست دارد، اما دختری که سالها در سایه انتظار کشیده بود، حالا نخهای این عروسک خیمهشببازی را میکشد. کیارش در حالی که اسرارش مثل موریانه روحش را میخورد، در دام عشقی گرفتار میشود که هر دو را به پرتگاه میکشاند. تا آنجا که دیگر فرقی نمیکند چه کسی برنده است...
- نام: ضماد
- ژانر: عاشقانه، معمایی، خونبسی
- نویسنده: پرستو اسحقی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 3442
نبات، دختر روستایی که با شهری شدن درگیر است، حالا باید به گذشتهاش برگردد.خاقان، مردی با چهرهای سرد و گذشتهای آتشین، که کودک برادر مردهاش را مثل گروگان نگه داشته است. وقتی نبات برای نجات برادرش وارد بازی مرگبار خونبس میشود، هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد نیست...
- نام: 1411
- ژانر: عاشقانه، مافیایی، معمایی
- نویسنده: گیسو خزان
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 6284
"انگیزه من مادیات نیست! برای عدالت میجنگم، برای رسوا کردن سیستم فاسدی که به شما قدرت میدهد. شما که با سوءاستفاده از نفوذ خانوادگی هر ظلمی ممکن میکنید... من به این مبارزه اعتیاد پیدا کردهام. افشای حقیقت درباره شما قدرتمندان فاسد، تنها آرامش من است. حتی اگر پایانش مرگ به دست شما باشد!"
- نام: راننده سرویس
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سروناز روحی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: ۱۶۶
«این داستان، روایت چهار دختر دبیرستانی است که سالها در کنار هم رشد کردهاند. اما تغییر ناگهانی کلاسها و جدایی آنها، چالشهای جدیدی پیش پایشان میگذارد. با ورود راننده جدید سرویس مدرسه، پسری که اسرار خاص خود را دارد، ترانه درگیر احساساتی میشود که مرز بین دوستی و عشق را محک میزند...»
- نام: شوفر
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ناشناس
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 615
داستان دختری به نام هانا که زندگی آرامی دارد تا اینکه یک شب با مردی غریبه آشنا میشود. این آشنایی مسیر زندگی او را تغییر میدهد و رازهایی از گذشته را برملا میکند. با ورود این مرد به خانهشان به عنوان راننده شخصی، هانا کمکم متوجه احساسات پیچیده خود میشود...
- نام: عمویم نباش
- ژانر: عاشقانه، هیجانی
- نویسنده: ناشناس
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1133
با تردید به عمویم نزدیک شدم."امشب نیاز دارم با شما صحبت کنم."و با دقت پرسید:"موضوع چیست عزیزم؟"با صدایی لرزان گفتم:"نزدیکی شما همیشه آرامشم بوده."او با ملایمت پاسخ داد:"اما اینجا محل مناسبی نیست."پیشنهاد دادم:"شاید محیطی خلوتتر..." پس از لحظهای، به پارکینگ رفتیم. در آن خلوت، احساسات سرکوب شدهمان سرانجام بیان شد...
- نام: تو قلب منی
- ژانر: عاشقانع، کلکلی
- نویسنده: ریحانه نوروزی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 396
من فریاد زدم: *«هیچکی نفهمید من چی گفتم؟!»*نگار با بیحوصلگی گفت: *«عاره عاره، نفهمیدیم عزیزم!»*من با تیشهام (که نماد حقیقت بود!) گفتم: *«خب، سکوت یعنی موافقت!»*اما صحنهی حقیقتاً مضحک بعدی بود: نسیِ خیارشور، مثل یک انگل، به ایمان چسبیده بود! پرسیدم: *«این چه رابطهی عاشقانهایه؟»* ایمان فریاد زد: *«حسود نباش!»* و من، با چشمانی مثل دو خط باریک، گفتم: *«حسود؟ عمهی بزته!»*
- نام: مو نارنجی من
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم صدر
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 931
آرمین: *«بیا دیگه... عروسیه!»*رایین: *«اونا منو نمیخوان تو زندگیشون...»*یک خانواده، یک عروسی، و رازی قدیمی که هنوز درد دارد. آیا این دعوت، شانسی برای التیام است یا فقط تکرار یک خاطرهی تلخ؟