وب رمان
دانلود رمان پفک‌ نمکی استاد pdf |اثر فاطمه مهراد
  • نام: پفک‌ نمکی استاد
  • ژانر: عاشقانه، انتقامی، اجتماعی
  • نویسنده: فاطمه مهراد
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 2134
من حامی ام مردی .زخم خوردم که با خودم عهد بستم این جهان رو از هر چی ادم ظالمه پاک کنم.غافل از این که نمیدونستم قراره تو این راه دختری سر راهم قرار بگیره که باعث شه من پا رو همه چی بزارم .دختری مظلوم و سختی کشیده که نیاز به تیمار و مراقب داشت...
دانلود رمان پیانولا pdf |اثر مرجان فریدی
  • نام: پیانولا
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: مرجان فریدی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 768
زیبای تاریک عمارت بزرگ‌ترین آهنگ‌ساز ایران.دختری که به خواست خودش، سال‌هاست در آن قصر شیشه‌ای اسیر است.و حالا، پس از سال‌ها، وارث خانواده برگشته…مردی با بیماری‌ای عجیب،کسی که نمی‌تواند هیچ موجود زنده‌ای را لمس کند.پیانیست نابغه‌ای که گذشته‌ای تاریک و مشترکی با خزان دارد…
دانلود رمان فاسق pdf |اثر دنیا  
  • نام: فاسق
  • ژانر: معمایی، اجتماعی، عاشقانه
  • نویسنده: دنیا
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 733
فرات، مردی ۲۸ ساله که با افکارش دست و پنجه نرم می‌کند؛ فارغ‌التحصیل رشته‌ی مهندسی عمران از تورنتو کانادا...بی اعتقاد است... بی اعتماد است... باور ندارد ولی سرشار از منطق است. ته قلبش به دنبال چیزیست که مغزش  می‌خواهد اثبات کند که نیست. بعد سال های سال به وطنش بازگشته. می‌خواهد بماند؛ آخر یک سری مجهولات دوباره نمایان می‌شوند و بازی گذشته ی ناتمام، آغاز می گردد. فرات، حدود سه سال است که به بلوچستان بازگشته و دو سال است که مرکز ترک اعتیاد را در زاهدان تأسیس کرده. مرکزی که رفته رفته در تمام بلوچستان شناخته می‌شود. در این بین دختری که به او دل می بندد و همخونی پیدا می‌شود و همه چیز  برایش سخت تر می‌شود. مدت طولانی می ماند چه برای کاری که از قبل برنامه ریزی کرده و چه کاری که روی آن تحصیلات دارد. از هر روش و راهی می‌رود تا حس آن دختر را بکشد؛ اما... خودش که بی حس است و افکارش در ته قلب و مغزش... طلسم‌شکن با پیغام های غافلگیر کننده اش
دانلود رمان بوسه آفتاب pdf |اثر ستایش رخصتی
  • نام: بوسه آفتاب
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
  • نویسنده: ستایش رخصتی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 827
داستان روایت یه دختر خوشگله که پدر و مادرشو تو یه حادثه از دست داده و تنها با یه نفر که خیلی دوسش داره زندگی می‌کنهاتفاقایی میفته که دختر داستانمونو مجبور به زندگی کردن برای مدت طولانی توی خونه صمیمی ترین دوست پدرش میشهاونجا با افراد زیادی آشنا میشه و همچنین ماجراهای هیجان انگیز و زیبایی رو با هم به همراه دارن...
دانلود رمان جنون زادگان pdf |اثر آرزو هاشم آبادی
  • نام: جنون زادگان
  • ژانر: فول عاشقانه، هیجانی، اجتماعی
  • نویسنده: آرزو هاشم آبادی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 1206
توحید راد؛ ته تغاری اردکان خان رادمردی جذاب با پرستیژ بالا...دل مُرده از زندگی مجلل و اشرافیش؛ برای ساخت پروژه درمانگاهی؛ قدم به روستایی میذاره که بی اختیار ؛ دلش برای قاصدک دختر زیبا و جسور کدخدا میلرزه!دختری که زیادی مهربون و خاصه...و البته عاشق حیوانات!توحید اما برای به دست آوردن این عشق محال؛ دست به بزرگ ترین اشتباه زندگیش میزنه! نقاب به چهره زده و هُویت اصلیش رو از همه پنهان میکنه!حتی عمو و زن عموی رفیقش رو جای خانواده ی خودش جا میزنه و میبره خاستگاری!ولی توی اوج خوشبختی به یکباره طوفان از راه میرسه....نقاب ها از چهره ها برداشته میشه و عشقی که به یکباره ....
دانلود رمان همدوس pdf |اثر سرو روحی
  • نام: همدوس
  • ژانر: اجتماعی، خانوادگی، عاشقانه
  • نویسنده: سرو روحی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 976
افروز اَحرار ، دانشجویی که هیچ چیزی از جزییات و حتی کلیات زندگی اش را دوست ندارد. نامزدش را دوست ندارد، رشته ی تحصیلی اش را دوست ندارد، خانواده اش را دوست ندارد ... روزگارش را دوست ندارد و با همه ی این اوصاف هنوز با همان قواعد و قوانین پیش میرود و هر روز نا امید تر و مایوس تر از دیروز صبح را شب میکند، درونش پراز انرژی و رویاست و بیرونش سرد و پراز خواسته های بی سرانجام . مثل ققنوسی که از آتش می ترسد . از زاده شدن دوباره می ترسد... هَمدوس روایت آدم هایی است که در شرایطی قرار میگیرند که هرگز نمیخواستند اما ادامه اش میدهند تا آخرین روزی که نفس میکشند ...پایان خوش
دانلود رمان تنهایی ماهتینار pdf |اثر رهایش
  • نام: تنهایی ماهتینار
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: رهایش
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 2226
دست‌ها را کمی بالا برده بود و حینی که مردانه می‌رقصید، با لبخندی عمیق به چشمان شادِ داماد نگاه می‌کرد...
دانلود رمان شاید pdf |اثر لیلی
  • نام: شاید
  • ژانر: اجتماعی
  • نویسنده: لیلی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 3736
دست‎هایم را دور زانوهایم گره کرده و چانه‎ام را روی دست‎هایم گذاشته و زل زده بودم به ناخنِ شستِ پاهایم و سعی می‎کردم حواسم را به بی‎رنگ‌ورویی‌شان که فریده همیشه به رویم می‎آورد پرت کنم. مامان اشک می‎ریخت و من بغض کرده بودم...
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!