- نام: گاهوگ
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سایه
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 5646
برفین... آتشی در سکوت، فاتح را به بازی میخواند...اما او که فاتحِ سرنوشت است،تنها سفید برفی میخواهد تا آتشِ خود را با آن خاموش کند...
- نام: تابوتم را میخواهم
- ژانر: عاشقانه،جنایی، تراژدی
- نویسنده: دینا خالص
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1287
تابوت او را نه چوب ساخت، نه آهن. تابوتش را کلمات دوختند: *«کتکم نزن...»*، *«مادر...»*، *«متنفرم...»*. و حالا، هر فریاد بیصدایش، گلولهایست به سمت گذشتهای که هنوز زندهاش میکُشد
- نام: مربای پرتقال
- ژانر: عاشقانه،اجتماعی، طنز
- نویسنده: بهار محمدی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 738
سیاوش صرافیان، وارثی که مسیرش را گم کرد و در دل کوچهپسکوچههای تهران غرق شد. اما گاهی تقدیر یک فرشته نجات میفرستد: سوگند آریانفر، زنی که با قدرت قانون و عدالت آمد تا شاید بتواند سیاوش را از سقوط نجات دهد...
- نام: دردم از یار است و درمان نیز هم
- ژانر: عاشقانه، روانشناختی
- نویسنده: مهسا پناهی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 820
شنبهٔ بعد،ماه بعد،اسفندِ آخر،اسفندِ فرضی،روزهای دور،روزهای خیلی دور...
- نام: اقیانوس
- ژانر: درام، روانشناسی، اجتماعی
- نویسنده: rose
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1225
برای رفتن روی آن کشتی، فقط یک راه وجود داشت: ازدواج با کاپیتان. معامله؟ من وارثش را میزایم و او به من اجازهٔ اقامت میدهد. اما او—همان کابوس سیاه کودکی—حالا همسرم بود. مردی که همیشه از او گریخته بودم. پانزده سال اختلاف سنی داشتیم و من در روز تولدش متولد شده بودم. آیا همین باعث نفرتش بود؟ یا چیزی بسیار خطرناکتر پشت این داستان پنهان بود؟ شاید...
- نام: کاکادو
- ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی
- نویسنده: مهدیه سادات ابطحی ایوری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 884
در میان مارپیچهای یک بازی ذهنی پرالتهاب، مانا با آندریاس پیپر آشنا میشود؛ مردی که ایمان ندارد و خدای یگانه را انکار میکند. با این حال، گرایشی غریب میان آن دو پدید میآید. اما هنگامی که مانا از سختترین مرحلهی بازی میگذرد، ناگهان با قاتلی بیرحم مواجه میشود—کسی که خارج از بازی «قدرت ذهن» است، اما تقدیر مانا را در دستان خونین خود میفشرد...
- نام: خیاط دل
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: حنانه بهرامی
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 526
پونه فکر میکرد ورشکستگی پدرش بزرگترین مشکل زندگیاش است... تا اینکه با رادوین آشنا شد! مردی مرموز که پیشنهاد کمک میدهد، اما در ازای آن، پونه باید خیاط شخصیاش شود. رادوین رازی دارد: او به هیچکس اعتماد نمیکند—حتی به سایه خودش! پونه بهزودی میفهمد که این قرارداد، پایان ماجرا نیست، بلکه شروع یک بازی خطرناک است. چرا رادوین اینقدر به او نیاز دارد؟ آیا دوختن لباسها فقط بهانهای است برای چیزی تاریکتر؟ پونه باید قبل از اینکه دیر شود، راز رادوین را فاش کند...
- نام: اگه بارون بیاد یادت میوفتم
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فائزه سگوند
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 376
«تصور کنید یک پزشک مغرور و خودشیفته که عشق را "حماقتِ احساساتی" میداند، مجبور میشود برای مدیریت بیمارستان پدرش به ایران برگردد. اما زندگی برایش نقشهای کشیده: عشقی آنقدر شدید که حاضر است همهچیز را رها کند… فقط برای اینکه در نهایت…؟»