وب رمان
دانلود رمان دنیز pdf |اثر سانیا ملایی
  • نام: دنیز
  • ژانر: عاشقانه، جنایی، غمگین
  • نویسنده: سانیا ملایی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: ۷۳۱

دانلود رمان دنیز pdf |اثر سانیا ملایی

 

اسم رمان : دنیز

نویسنده : سانیا ملایی

ژانر : عاشقانه، جنایی، غمگین

تعداد صفحات : ۷۳۱

دنیز، دختری که از ده‌سالگی تحت آزار نامادری سنگدلش، مهلا، زندگی کرده، عشق یک‌طرفه‌اش به برنا، پسرعمه‌اش، تنها نور زندگی‌اش است. اما خواهر ناتنی‌اش، دافنه، نیز به برنا دل بسته و با توطئه، دنیز را از او دور می‌کند. مهلا، نامادری‌اش، یک قاتل حرفه‌ای است که خونریزی برایش بازیچه‌ای بیش نیست. سرانجام، حقایق آشکار می‌شود: برنا مهلا و دافنه را رسوا می‌کند. مهلا به سزای اعمالش می‌رسد، دافنه به زندان می‌افتد و برنا برای فرار از گذشته‌اش راهی آمریکا می‌شود…

خلاصه رمان :

موهام رو رها کرده بودم باد از لاشون رد میشد و به رقص میگرفت.سرم رو بلند کردم و به آسمان نگاه کردم. صاف صاف بود.آروم زیر لب زمزمه کردم خدایا شاید باورت نشه؛ ولی من هم هستم.با پوزخند سرم رو پایین انداختم .

مگه کسی هم من و میبینه؟بابا هم یادش رفته به دختر داره فقط و فقط دافنه رو میبینه.هیچ کس یادش نیست من هم هستم.نفس عمیقی کشیدم و نگاهم رو به دریای آبی دادم. موسیقی امواج دریا گوش هام رو به نوازش گرفته بود.

صدای تلفنم آرامشم رو بهم زد به اسمش نگاه کردم “مهلا”حس نفرت و ترس باهم بهم هجوم آورد. دستم رو روی دکمه سبز لغزاندم.صدای جیغ جیغوش داخل گوشم پیچید.

-دختره بی سر و پا… کجایی؟ با صدای گرفته ای گفتم: بیرون. باز با عصبانیت فریاد زد: به اجازه کی بیرون‌رفتی؟چشم هام رو بستم- الان بر می گردم.غرید: پنج دقیقه وقت داری.از جام بلند شدم نگاهی به دقیقه ساعت انداختم. بیست و چهار بود.

آه پر از درد و در عین حال عمیقی کشیدم و اولین قدمم رو بزرگ برداشتم سرعتم رو بالا بردم و کل مسیر رو شروع به دویدن کردم دیگه تحمل یک دروغ دیگه که بخواد به بابام تحویل بده رو نداشتم. نفس کم آوردم؛ ولی نایستادم .کنار عمارت بزرگ بابام با نفس نفس ایستادم.

کاش بابام فقیر ترین مرد جهان بود اگه فقیر بود این زن بهش نزدیک نمیشد لعنت به ثروتش با سرعت پله ها رو طی کردم کنار اتاق مهلا و بابام ایستادم چند ضربه به در اتاقش وارد کردم .با گفتن بیا توی عصبیش وارد اتاق شدم.

با دیدن من سریع به سمتم اومد سیلی که بهم زد باعث شد به زمین بی گفتم. کنارم نشست و موهام رو چنگ زد. توی صورتم غرید به چه حقی بیرون میری؟ کی بهت اجازه داده؟

حرفی نزدم و فقط با نفرت نگاهش کردم.سرم رو به شدت به زمین پرت کرد.درد بدی توی سرم پیچید؛ ولی حتی آخی هم نگفتم. جلوی آینه ایستاد و مشغول تمدید آرایشش شد.

در حالی که داشت به لب‌های پروتز شده اش رژ میزد گفت از این به بعد حق بیرون رفتن نداری حرفی نزدم و فقط نفرتم رو داخل چشم هام ریختم به سمت در اتاق رفت. قبل از بیرون رفتنش با لحن چندشی گفت الان دافنه بر میگرده برو اتاقش…

خلاصه کتاب
دنیز، دختری که از ده‌سالگی تحت آزار نامادری سنگدلش، مهلا، زندگی کرده، عشق یک‌طرفه‌اش به برنا، پسرعمه‌اش، تنها نور زندگی‌اش است. اما خواهر ناتنی‌اش، دافنه، نیز به برنا دل بسته و با توطئه، دنیز را از او دور می‌کند. مهلا، نامادری‌اش، یک قاتل حرفه‌ای است که خونریزی برایش بازیچه‌ای بیش نیست. سرانجام، حقایق آشکار می‌شود: برنا مهلا و دافنه را رسوا می‌کند. مهلا به سزای اعمالش می‌رسد، دافنه به زندان می‌افتد و برنا برای فرار از گذشته‌اش راهی آمریکا می‌شود...
خرید کتاب
40,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6236
لینک کوتاه:
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    مطالب محبوب
    • مطلبی وجود ندارد !
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!