- نام: تمام چیزای خطرناک
- ژانر: مافیایی، اروتیک، عاشقانه
- نویسنده: جنیکا اسنو
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: Miyu
- تعداد صفحات: 345
اون یه هیولا بود، یه قاتل، از اون مردایی که برادرام نمیذاشتن حتی نزدیکشون بشم.جیو، برادر زنداداشم و رئیس کوزا نوسترا تو ساحل غربی، یه جورایی فامیل بود و خط قرمز.شاید واسه همین بود که اینقدر بهش کشش داشتم. خشونت و مرگ انگار بهش چسبیده بودن، انگار از ته جهنم به دنیا اومده بود و از این حال و هوا کیف میکرد. با همه اینا، من با خود شیطان رابطه شروع کردم و عاشقش شدم. مجبور بودم همهچیز رو مخفی نگه دارم، چون میدونستم اگه برادرام بفهمن، جیو رو میکشن.ولی وقتی فهمیدم باردارم، دیگه پنهون کردنش غیرممکن شد.بدتر از اون، جیو و برادرام گیر یه گروه خطرناک جدید افتادن.یه موقعیت گند که میتونست همهچیز رو به هم بریزه و همه کسایی که برام مهم بودن رو بکشه تو خودش.از جمله عشق ممنوعه ام و بچهای که قراره تو این جهنم به دنیا بیاریم...
- نام: ایگل و رازهایش
- ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی
- نویسنده: نیلوفر لاری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2162
لحن پرشورش یک دنیا اندوه و افسوس سرکوب شده بود_شاید فردا از کار بیشرمانهای که الان میخوام بکنم پشیمون بشم... قول بده بعدش هیچی به روم نیاری ایگُل! باشه؟گیج و ویج پرسیدم_چی رو به روت نیارم؟و او به جای توضیح بیشتر، در امتداد نگاهی هوسناک و شوریده سرش را به سمتم کشید و لبهایم را با عطش بوسید. چنان بیمحابا و ناگهانی که من تا به خود آمدم دیدم لبریز از خواستنش شدهام و دارم از تب این عشق دیوانهوار میلرزم._منو ببخش عزیزم دست خودم نبود... تقصیر این وُدکای لعنتی و چشمای گربهای توئه!و خودش را ازم کنار کشید._حالا میشه یه خواهشی ازت بکنم؟دیگر چه میخواست از جانم؟ اینهمه در دام عشق خود کشیدنم بس نبود؟ نفسم بوی تند نفسهایش را میداد._چه خواهشی؟وقتی داشت یقهی باز لباسم را از دو سمت جمع میکرد که عریانی سینهام را بپوشاند عاجزانه گفت
- نام: پاسار
- ژانر: عاشقانه، معمایی
- نویسنده: الف کلانتری
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2391
امیرحسین عزیزکرده فامیل و مخصوصا مادربزرگشه ولی رابطه خوبی با پدر، مادر و پدربزرگش نداره چون بخاطر اوناکودکی غم انگیز و سختی رو پشت سر گذاشته.. حالا که بزرگ شده و با تلاش خودش به چیزهایی که خواسته رسیده، با ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهایی از گذشته خانواده اش افشا میشه که……
- نام: عمر دوباره
- ژانر: عاشقانه، خدمتکاری
- نویسنده: یامور
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 2090
درمورد یه دختره به اسم آوا که سرایدار هستن توی خونه یه خونواده پولدار که پدر و مادرش با انجام کارهای اون خونواده امرار معاش میکنن اوا هم یه دختر مغروره و همیشه میخواسته یجوری از عمارت پر بکشهدختر اون خونواده پولدار بیتا یه نامزدی میکنه که حالت قراردادی داره ولی پسره کله گنده اس و آوا سر یه اتفاقی مجبور میشه بره خونه رادان کله گنده کلفتی کنه بعد دیگه پسره عاشقش میشه و ادامه ماجرا ..
- نام: در بند هوس
- ژانر: عاشقانه، هیجانی
- نویسنده: مریم پیروند
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1547
چند ماه از مرگ شوهرِ مارال گذشته و حالا بعد از مرگ شوهرش، وفادارترین دوستِ شوهرش، احمدآقا سعی میکنه همیشه هواشو داشته باشه و تا حدودی مشکلات رو برای مارالِ قصهمون کم کنه...پسرِ احمدآقا "مالک" متوجه ارتباط مخفیانه پدرش با مارال میشه و بینشون چیزهایی پیش میاد که مارال مجبوره یه جورایی فشارهای مالک رو تحمل کنه...
- نام: سایه صبر
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: ماه
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1222
ریحانه، دختری مهربون و ساکت، بعد از سختیهای زیاد زندگیاش، ناخواسته دل میبازه به داریوش؛ دوست مغرور و خشن برادرش.احساسی که نه میتونه پنهونش کنه، نه جرات داره بیانش کنه.داریوش کمکم بهش نزدیک میشه، اما غرورش باعث میشه رابطهشون پر از فراز و نشیب باشه.توی این میان، ریحانه باید با احساسات خودش، نگاه اطرافیان و دردهای قدیمی کنار بیاد و تصمیم بگیره که برای عشقش بجنگه... یا بذاره بره...
- نام: عروس بلگراد
- ژانر: عاشقانه، هیجانی
- نویسنده: اکرم حسین زاده
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 3103
سی سال پیش خسروخان ثنارو از سر سفره عقد میدزده و بالاجبار به عقد خودش درمیاره ثنا بعد از چند سال خودکشی میکنه و شایعات زیادی از مرگ ثنا در منطقه پیچیدهخسرو خان الان فرزندان و نوه های زیادی داره تنها یادگارش از ثنا نوه ای هست بنام روجاباورود شخص تازه واردی به آن شهر و دیار که ادعای مالکیت سی درصد از اموال خسرو خان رو داره رازهایی از گذشته برملا میشه و تنها شرط عجیب این شخص برای گذشتن از اون سی درصد و سود سالیانش مورد قبول خسرو خان نیست بطوری که شخص تازه وارد ما اقا رادمان مجبور میشه راه های دیگه ای برای رسیدن به خواستش پیدا کنه از جمله دزدیدن روجا....
- نام: زیر سقف دایه
- ژانر: عاشقانه، جنایی، روانشناختی، بزرگسال
- نویسنده: موریگان
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 72
شش سال از آخرینباری که دیگو عمارت گرالتین رو ترک کرد میگذره.حالا برگشته. شب بارانیست، عمارت خاموش، و دایهای که سالها پیش باید فقط یک مادرِ دوم میبود… حالا تبدیل به میلِ ممنوعهای شده که ذهن و تنش رو شعلهور میکنه.اما این فقط یک عشق ممنوع نیست...زیر سقف این خانه، کسی نفس میکشه که ۱۸ قتل در کارنامهاش داره، و هنوز تشنهست.اگر فکر میکنی میتونی مرز بین عشق و جنون رو تشخیص بدی...ورودت به این داستان، بدون بازگشته.