وب رمان
دانلود رمان خلسه pdf |اثر م ابهام
  • نام: خلسه
  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی
  • نویسنده: م ابهام
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 2039

دانلود رمان خلسه pdf |اثر م ابهام

 

اسم رمان : خلسه

نویسنده : م ابهام

ژانر : عاشقانه،اجتماعی

تعداد صفحات : 2039

“خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و …

 

خلاصه رمان :

آن روز معراج چند ساعت دیگر با مادرش در بیمارستان ماند ولی من خداحافظی کردم و به خانه رفتم‌ماندنم در بیمارستان جایز نبود و‌‌ نمی‌خواستم چشم الهه خانم به من بیفتد و باز هم حالش بد شود.

ناراحتی و صورت در هم معراج عذابم می‌داد و تحمل ناراحتی‌اش را نداشتم می‌دانستم که بین من و مادرش مانده و نه راه پیش دارد نه راه پس،

کاری از دستم برایش برنمی‌آمد جز اینکه آرام و صبور باشم و در آن شرایط بار دیگری روی شانه‌هایش نشوم.

وقتی به خانه رسیدم طبق معمول روزهای اخیر پدرم خانه بود و با رنگ و روی پریده در اتاقش دراز کشیده بود،

کنارش روی تخت نشستم و آنقدر اصرار کردم که بالاخره راضی شد پیش دکتر خودش برویم،

دکتر کلی آزمایش و عکس و اسکن خواست و بعد از چند روز که جواب‌ها را گرفتم روی صندلی های سالن آزمایشگاه با دست و پای سر شده و وا رفته نشستم.

آزمایش‌ها و شواهد نشان دهنده‌ی سرطان بود. هیچوقت فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی برای پدرم بیفتد،

بجز سرماخوردگی معمولی حتی یکبار هم ندیده بودم بطور جدی بیمار شود و همیشه قبراق و سالم با قد صاف و اقتدار خاصش در ذهنم ثبت شده بود…

تنها بودم و از شدت ناراحتی توان برخاستن از روی صندلی و خروج از آزمایشگاه را هم نداشتم.

بغض دردناکی همراه با ناباوری گلویم را می‌فشرد ناخود آگاه شماره‌ی معراج را گرفتم و از او خواستم که به آزمایشگاه بیاید،زودتر از انتظارم خودش را رساند،

و نمی‌دانم در صورتم چه دید که چشمانش آشوب شد و بدون توجه به حضور دیگران کنارم آمد.

نزدیکی‌اش انگار پناه و نجاتم بود که بغضم ترکید و آن حس بی‌کسی و بیچارگی‌ام از بین رفت، نگاهی به نتیجه‌ی آزمایشات کرد و با ناراحتی به صندلی تکیه داد.

دختری کمی آب در لیوان یکبار مصرف سمتم گرفت و دلداری‌ام داد.تشکر آرامی کردم و جرعه‌ای نوشیدم.

معراج دستم را گرفت و گفت: پاشو بریم یه آبمیوه‌ای چیزی بگیرم بخور، رنگت عین گچ شده، بریم مطب دکتر ببینم چی میگه_باشه میریم تو یکم محکم باش اول اینقدر زود خود تو نباز،

اشک‌هایم باز روی گونه هایم روان شد و آرام گفتم شایدم آه تو دامنشو گرفت غمگین نگاهم کرد و دستم را گرفت بلندم کرد..

خلاصه کتاب
"خلسه" روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و ...
خرید کتاب
45,000 تومان
https://webroman.ir/?p=5379
لینک کوتاه:
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!