- نام: بال هایی از پرتوی ستاره
- ژانر: فانتزی، عاشقانه
- نویسنده: الیسون سافت
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: الی و مونا نصر
- تعداد صفحات: 459
قرنهاست که در پیکسی هالو هیچ پریای از فصول گرم پا به جنگلهای زمستانی نگذاشته، و گرچه بیشتر پریان از افسانههای هیولاهایی که در سرزمینهای یخزده پرسه میزنند هراس دارند، کلارین نمیتواند در برابر زیبایی سرد و بیتکلف زمستان بیتفاوت بماند. اما زیر نگاه مراقب ملکهی کنونی و وزیران فصلی، کلارین فرصتی برای غرقشدن در رویاهایش ندارند، زیرا روزهای منتهی به تاجگذاریاش به سرعت در حال سپری شدن هستند.تا اینکه خبر ورود هیولایی از زمستان به بهار به قصر میرسد. کلارین این تهدید را فرصتی برای اثبات شایستگیاش در نقش جدیدش میبیند. اما به جای یافتن هیولا در مرز زمستان، با میلوری، نگهبان جوان جنگلهای زمستانی روبهرو میشود. و با هم، پیوندی نامتعارف میسازند و برای نجات سرزمینهایشان همراه میشوند.
- نام: مال من
- ژانر: مافیایی، عاشقانه، آدم ربایی، اروتیک، بزرگسال
- نویسنده: ماهرو
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 466
هیچوقت فکر نمیکردم همچین چیزی ممکنه برای من اتفاق بیفته. اصلاً تصورش رو هم نمیکردم که یه دیدار اتفاقی، درست شب تولد هجدهسالگیم، میتونه کل زندگیم رو اینجوری زیر و رو کنه.حالا، من مالِ اونم. مالِ جولین. مردی که به اندازهای که بیرحمه، زیباست. مردی که لمسش وجودم رو به آتیش میکشه. مردی که مهربونیش برام از بیرحمیش هم ویران کننده تره.
- نام: ستاره خوشبختی
- ژانر: عاشقانه، ازدواج قراردادی
- نویسنده: miracle Tg
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 470
سعی کردم برگردم، جدی میگم..اما خیلی سریع اومد..منموتور رو ول کردم و توی آبگذر پناه گرفتم، اما به تنها چیزیکه فکر می کردم تو و بچه بود...-نباید بیرون میرفتی...-نباید اون حرفا رو میزدم...دوباره لب هایشان را به یکدیگر چسباندند و بوسیدند، و بچهمیان اون ها لگد میزد و هر دو از لذت بی نهایت ناشی از اینموضوع به خنده افتادند.-دوباره بگوکانر عقب کشید و به اون خیره شد-واقعا میخوای این کارو بکنم؟-بگو. باید دوباره بشنوم تا بدونم واقعیه.-دوستت دارم، الکسیس مکنزی مدسن.اشک هاش دوباره به راه افتادن...
- نام: ساکن برج بلند
- ژانر: علمی تخیلی، پادارمانشهر، پست مدرن
- نویسنده: فیلیپ کی دیک
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 321
داستان در آمریکای ۱۹۶۲ میگذرد. دقیقاً ۱۵ سال بعد از این که جنگ به نفع قوای متحد آلمان، ایتالیا و ژاپن به پایان میرسد. جهان تحت سلطهی فاشیسم است. بردهداری آزاد است. بسیاری از مردم آمریکا به آیینهای شرقی روی آوردهاند و کتاب تقدیرات ییچینگ توی هر خانهای پیدا میشود. آمریکا از مرز کوهستان راکی به دو بخش شرقی تحت اشغال آلمان و بخش غربی تحت کنترل ژاپن تقسیم شده است. در این جهان موازی قوای متفقین به سختی شکست خوردهاند و هیچ اثری از هیچگونه مقاومت نظامی در برابر سلطهی فاشیسم نیست.
- نام: دلداده هوس
- ژانر: عاشقانه، انتقامی، بزرگسال
- نویسنده: zahra rz
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 742
دختری که عاشق پسرعموی مغرورش میشه اما توسط یکی از همکارا و رقیب های مهبد که ۲۰سال از الیسا بزرگ تره ، دزدیده میشه ولی مهبد همچنان به دنبال گمشده ی خودش میگرده تا اینکه ...
- نام: مطیع
- ژانر: اروتیک، بزرگسال
- نویسنده: the submission
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: ماهرو
- تعداد صفحات: 804
ابیگل دختریه که فانتزی های تاریکی داره..که میخواد اونارو به واقعیت تبدیل کنهبرای همین به شرکت ناتانیل میره و خودشو به عنوان مطیع [برده یا سرسپرده] معرفی میکنهو این تازه شروع داستانشه...باید دید تو زندگی سرد و تاریک و اربابگونه ناتانیل جایی برای یه دختر رویایی با فانتزی های اطاعت، وجود داره یا نه....
- نام: جفت حراج شده اورک
- ژانر: فانتزی، تخیلی، بزرگسال، هیولایی، اورکی
- نویسنده: veronika kane
- ویراستار: وب رمان
- مترجم: راحیل
- تعداد صفحات: 551
وقتی اون اورک گنده و ترسناک روم قیمت گذاشت، فکر کردم زندگیم تموم شده. ولی شاید تازه شروعش بود؟تو شب ماه کامل نیمه زمستون، دزدا منو از تنها خونهای که میشناختم کشیدن بیرون و روی یه صندلی تو یه میخونه زیر نگاههای مردای کثیفی که داشتن رو معصومیتم قیمت میذاشتن، وایسوندم. اما بعدش اون سایه تو گوشه، پیشنهاد برنده رو داد و فهمیدم اون شبیه هیچکس دیگهای نیست که تا حالا دیدم.حالا من مالِ تورولک، تکاور و سرباز ارشد قبیله بلادفایر هستم و هیچکدوممون نمیدونیم این یعنی چی...اون منو از راه سنگهای ایستاده بین دنیای انسان ها و دنیای اورک ها به دنیای خودش برده، جایی که فهمیدم هیچچیزی اونطور که همیشه به نظر میرسیده نیست. تورولک یه مأموریت داره و هرچی بیشتر با نگهبان جدیدم میگذرونم، بیشتر میفهمم که شاید بتونم کمکش کنم..همونطور که اون به من کمک کرده..
- نام: ولان
- ژانر: عاشقانه، انتقامی، بزرگسال
- نویسنده: ستایش تیو
- ویراستار: وب رمان
- تعداد صفحات: 1114
با آخرین نت و رسیدن به نت آگمنت ...بازی تموم شد !اون هیچوقت وجود نداشت!چی میشه اگه بفهمی مردی که تا دیروز با بوسه ها و رد لباش رو تنت پیانو رویادت میداد امروز دیگه حتی استاد پیانو هم نیست!اون عطر چوبی ،اون نگاه های آبی رنگ ،اون نور ضعیف شعله سیگار پارلیامنتی که تو تاریکی نیمه شب بین انگشتاش نگه میداشت ،لمس و نوازشای صورت و تب و تاب ماه پیشونیم از بوسه های پریشونی که از شروع سال اخر دبیرستان همیشه منو به اوج میرسوند دروغ بود؟این نمایش ..این بازی خود جهنم بود !!یه جهنم پر از گلای زرد..