اسم رمان : رین
نویسنده : Meg Jackson
ژانر : عاشقانه، خارجی
تعداد صفحات : 357
رین، مغرور و بیپروا، وارث تاج و تخت کلوب خشن «دود سیاه» بود. وقتی چشمش به گابریلا افتاد—دختری که انگار از یک دنیای دیگر آمده بود—فهمید شکارش را پیدا کرده. یک شکار جذاب، کامل برای یک ماجراجویی خطرناک. نوشیدنی را پیش او فرستاد و نقشهاش را شروع کرد… اما صبح روز بعد، همه چیز عوض شد. به جای اینکه گابریلا را مثل بقیه فراموش کند، یک حس غریزی به او میگفت که این دختر در خطر است. و حالا، رین، مردی که هرگز به فکر نجات کسی نبود، آماده بود تا جنگیدنی را شروع کند که خودش هم نمیفهمید چرا…
خلاصه رمان :
خب، من نمیدونم چه مدرکی گرفته ای ولی مثل جهنم مطمئنم که کسی بهت نگفته که بگیریش منظورم اینه که چه کاری میتونی بکنی با مدرک فلسفه؟
مجبور بودی بری مدرسه که بتونی برای خودت یکاره ای بشی و ما نمیتونیم اونو الان مهیا کنیم از طرف دیگر اگر به مدرسه برگردی دوباره تمام وقت کله ات تو کتابه وقتی برای من نداری دوسال صبر کردم که تمامت رو برای خودم داشته باشم نمیخوام چهار سال دیگر هم صبر کنم.
او پاسخ داد جذب اون بخش کودن و احمق از وجودم شدم که بدون هیچ دلیلی عاشقشه فکر کنم حق با توئه من تسلیم شدمنمیخواستم برای بار سوم در اون هفته دوباره اون بحثو داشته باشم بعد از ماه عسلمون که اولین مشکل بزرگمون بود اولین خیلی چیزها دلم می.خواد اضافه کنم.
پس شروع کردم دنبال شغل گشتن تقریبا بدون هیچ تجربه ی کاری خیلی سخت بود.میتونستم برگر درست کنم ولی اون در شأن من نبود و با اون مدرک من واقعا بیشتر از این حقمه به هر حال میخواستم منشی یک شرکت حقوقی باشم ولی جرمی فکر کرد که اون ممکنه کار پر استرسی برای من باشه با ساعتهای دیوانه کننده و درخواست و کلا برای تهیه کردن همه چی به عقیده اش اون تنها مردیه که من باید بهش می رسیدم.
بنابراین من شغل تمیز کاری در هتل رو گرفتم کاملا مطمئنم که من تنها به این خاطر استخدام شدم که به نظر میرسید میتونستم اسپانیایی صحبت کنم که راستش نمیتونستم خب میتونم ولی فقط حرفهای بد،
بعلاوه اسمم گابریلا تنها یکا با تلفظ سنتی اسپانیایی همین اسم تفاوت داره حتی بیشتر ناخوانا کردن خط یک نیمه پورتو ریکو و یک نیمه ایتالیایی بودن من چی بهش میگن نژاد پیچیده هستم که یک روش مهربانانه برای گفتن هیچ کس نمیتونه با نگاه کردن به توی لعنتی بگه دقیقا چه شکلی هستی بود.
با چشمهای شکلاتی تیره بزرگ با دومی پوست آفتاب سوخته و قهوه ای و موهای فرفری مشکی دیوونه که همیشه هر کاری دلش میخواد انجام میده گاهی وقتا با یک یهودی، مکزیکی فیلیپینی و حتی در یک مناسبتی یک هاوایی اشتباهی گرفته میشدم…