وب رمان
دانلود رمان شرکت عشق

دانلود رایگان رمان شرکت عشق

قسم به نام تو یادت نشد جدا از من

گرفت دست تورا پس چرا خدا از من؟

چنان بسوی تو با سردویدم‌از سرشوق

که روی برف نماندست ردپا از من

مقدمه

منم ان دختر از دیار غم

منم ان کس که غم خورد وغم خوار بود

منم ،منم،منم ،تنها منم

تنها یاری رسان خود، منم

خدایا دوستش داشتم

چرا گرفتی دستش را از دست من؟ خدایا من هنوز دوستش دارم

برگردانش…

https://webroman.ir/?p=3473
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!