وب رمان
دانلود رمان پیچ و خم عشق  pdf |اثر زهره جهانبخشی
  • نام: پیچ و خم عشق
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: زهره جهانبخشی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 178

دانلود رمان پیچ و خم عشق  pdf |اثر زهره جهانبخشی

 

اسم رمان : پیچ و خم عشق

نویسنده : زهره جهانبخشی

ژانر : عاشقانه

تعداد صفحات : 178

عشق اجباری یا عشق از دست رفته؛ این پرسشِ همیشگی است. در هزارتوی احساسات، چه راهی باید برگزید؟ دختری که مسیر عشقش پر از پیچیدگی بود، «نرسیدن» برایش آسان‌تر از «رسیدن» شد. این داستان، روایت قلب‌هایی است که در جستجوی یکدیگرند، اما تقدیر، وصال را از آنان دریغ می‌کند… قصهٔ ما حکایت نازگل و عشق نافرجامش است. آیا او به آرزویش خواهد رسید؟ با نازگل همراه شوید؛ خواندن این روایت، تجربه‌ای است تأمل‌برانگیز.شاید اگر سرنوشت خاموش بماند،بتوان تصمیمی درست گرفت…

خلاصه رمان :

با هم لبخند زدیم بعد از پیاده شدنم از هم خدا حافظی کردیم کلید به در انداختم وارد حیاط شدم حیاط بزرگ و درختای زیبایی داره از وقتی پاییز شده توی حیاط کلی برگ ریخته شده برگ های نارنجی و زرد از چند تا پله بالا رفتم،

درو باز کردم سمت آشپز خونه رفتم مامان نبود حتما توی اتاقشه آیداهم مدرسه اس رفتم تواتاق کتاب‌ها رو گذاشتم روی میزو لباس‌هام روعوض کردم.

سرمیز شام مامان مشغول صحبت با پدر شد از تماس عمه حرف می‌زد.برای نامزدی به روز روتعیین کنیم؟ من سرتاپاگوش بودم پدریابی تفاوتی گفت: باشه بعد ا حرف می‌زنیم » دلم گرفت شام کوفتم شد چند قاشق خوردم رفتم تواتاق،

حس می‌کنم پدرم از سهیل زیاد خوشش نمیاد مگه می‌شه رو تخت دراز کشیدم به سقف خیره شدم توی فکر بودم از اول خواستگاری تا الان رو مرور کردم راضی کردن بابا خیلی راحت نبود.

برام خوشحال کننده بود که عمه انقدر برای ماجرای خواستگاری پافشاری میکرد که تینا به شوخی یک بار بهم گفت: حتما سهیل رو دستشون مونده که میخواد بیاردش خواستگاریت… »

از یاداوریش خنده ای روی لبانم نقش بست از این اتفاق خوشایندی که توی زندگیم افتاده خیلی خوشحالم آرامش عجیبی توی وجودم میچرخه از پیش بینی خاطرات قشنگی که قراره در ذهن من و سهیل حک بشه سرگیجه شرینی پیدا می‌کنم،

هیچ کس به اندازه من مشتاق دیدن سهیل نیست شبهایی که از غم دوری و دلتنگی سهیل گریه فقط تسکین حالم بود رو فراموش نمی‌کنم…. الان خوشبخت ترینم از اینکه وصال در تقدیرم افتاده در همین فکرها بودم در اتاق بازشد نسیم بود از سر جام بلند شدم اومد روبروم گفت خبر دارم برات اگه تونستی حدس بزنی.نمی‌تونم حدس بزنم زود بگو.بابا ومامان راجع به مراسم نامزدی تووسهیل حرف زدند…

_بگو دیگه چی گفت؟_باعمه تماس گرفت و قرارهاشون رو گذاشتن از خوشحالی چند ثانیه خیره شده بودم به نسیم بعدش محکم بغلش کردم نسیم به شوخی گفت چته دیونه اشتباه گرفتی من نسیمم سهیل نیستم از این دیوونه بازیامون جفتمون زدیم زیر خنده…

جلوی آینه با استرس خودم رو نگاه می.کردم عالی شده بودم ولی بازم اطمینان نداشتم تینا گفت: بسه دیگه خل شدی از بس خودتو نگاه کردی…

خلاصه کتاب
عشق اجباری یا عشق از دست رفته؛ این پرسشِ همیشگی است. در هزارتوی احساسات، چه راهی باید برگزید؟ دختری که مسیر عشقش پر از پیچیدگی بود، «نرسیدن» برایش آسان‌تر از «رسیدن» شد. این داستان، روایت قلب‌هایی است که در جستجوی یکدیگرند، اما تقدیر، وصال را از آنان دریغ می‌کند... قصهٔ ما حکایت نازگل و عشق نافرجامش است. آیا او به آرزویش خواهد رسید؟ با نازگل همراه شوید؛ خواندن این روایت، تجربه‌ای است تأمل‌برانگیز.شاید اگر سرنوشت خاموش بماند،بتوان تصمیمی درست گرفت...
خرید کتاب
40,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6048
لینک کوتاه:
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!