وب رمان
دانلود رمان توهمی به نام عشق (جلد دوم نسخه اصلی )  pdf |اثر عطیه شکوهی
  • نام: توهمی به نام عشق
  • ژانر: اجتماعی، عاشقانه، انتقامی
  • نویسنده: عطیه شکوهی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: ۵۰۳

دانلود رمان توهمی به نام عشق (جلد دوم نسخه اصلی )  pdf |اثر عطیه شکوهی

 

اسم رمان : توهمی به نام عشق

نویسنده : عطیه شکوهی

ژانر : اجتماعی، عاشقانه، انتقامی

تعداد صفحات : ۵۰۳

زندگی رها و امیرصدرا، پس از روزهای شیرین آغازین، ناگهان وارد گرداب حوادث می‌شود. رها، که حالا عشق را در آغوش گرفته، باید بهای نگهداری از آن را بپردازد. در این میان، تقدیر هم بازی‌های خود را دارد… آیا رها می‌تواند در این نبرد عاشقانه پیروز شود؟

خلاصه رمان :

در دلم از دیدن هیکل و هیبت مردانه اش در آن تی شرت شلوار قربان صدقه اش رفتم و با لبخند نگاهش کردم که چشمش به من افتاد و ابرویی به معنای چیه بالا انداخت سرم را به چپ و راست تکان دادم و بی صدا لب زدم: هیچی.

پس از صرف شام و جمع کردن سفره چای دم کردم و هر سه روی مبل های پذیرایی قرار گرفتیم. بالاخره بحث فرار از حامد و شکایتش بابت حضانت باید به یک جایی رسید پس از کمی نوشیدن چای همانطور که نگاهم به تلویزیون و حنا در گردش بود گفتم:رویا داستان این موش و گربه بازی با حامد چیه؟ مگه بعد از طلاق حضانت رو به تو نداده؟

نفسی گرفت و نگاهش را مستقیم به من انداخت:این آدما خیلی کثیف تر از اون چیزی هستن که فکرش رو بکنی من فکرشم نمیکردم حامد دیگه برگرده برای همین پای وررقه هایی رو که پدر شوهرم تنظیم کرده بود، کتبی و داخل محضر امضا و اثرانگشت زدم.

امیر صدرا متفکر بدون نگاه مستقیم به رویا پرسید:مضمون این ورقه ها چی بود؟_اینکه هروقت حامد برگرده حضانت از من سلب میشه.و دوباره او بود که دستی پشت سرش کشید و پرسید:اگه راهی برای حذف این برگه ها پیدا بشه مشکل حله؟

رویا سرش را به چپ و راست تکان داد:اونا واسه من سابقه بیماری روانی درست کردن.با بهت و ناراحتی صدایم بالا رفت:چی؟؟ چطور همچین کاری کردن؟ناراحت سری پایین انداخت: بهت که گفته بودم حامد باعث شد بچمون سقط شد؛ بعد از اینکه از بیمارستان اومدم به مدت حالم خوب نبود و قرص ضد افسردگی می‌خوردم،اونا هم تشخیص پزشکی که از طرف خودشون بود رو ضمیمه پرونده ی طلاقم کردن تا هیچگونه حق و حقوقی بهم ندن.

کلافه و سردرگم پوفی کشیدم که نگاهم به امیر صدرا افتاد دقیقا مثل روز اولی که داستان زندگی ام را برای او و بقیه خانواده اش تعریف کرده بودم؛ رگ گردنش برجسته شده بود و دائما پشت سرش دست می‌کشید.

چشمانم را به طرف حنا چرخاندم که روی پای رویا به خواب رفته بود و با انزجار از حرفای رویا گفتم: اونا واقعا عوضین. آهی کشید:هنوز هیچی از عوضی بودنشون نمیدونی رها در عین عوضی بودن خیلی هم خطرناکن.

با بغض نگاهش را به حنا دوخت:من نمی‌خوام این بچه رو ازم بگیرن و یکی عین خودشون تربیتش بکنن. دستم را مشت کردم: منم اجازه نمیدم چنین اتفاقی بیفته…

خلاصه کتاب
زندگی رها و امیرصدرا، پس از روزهای شیرین آغازین، ناگهان وارد گرداب حوادث می‌شود. رها، که حالا عشق را در آغوش گرفته، باید بهای نگهداری از آن را بپردازد. در این میان، تقدیر هم بازی‌های خود را دارد... آیا رها می‌تواند در این نبرد عاشقانه پیروز شود؟ 
خرید کتاب
50,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6115
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!