وب رمان
دانلود رمان نیلای pdf |اثر پریناز عباسی
  • نام: نیلای
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، ازدواج اجباری
  • نویسنده: پریناز عباسی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 739

دانلود رمان نیلای pdf |اثر پریناز عباسی

 

اسم رمان : نیلای

نویسنده : پریناز عباسی

ژانر : عاشقانه،اجتماعی، ازدواج اجباری

تعداد صفحات : 739

در مورد دختری به اسـم نیلای که نخبـه جهانیه و خیلی از جاسوس های آمریکایی دنبال از بین بردن نیلاین!یکی از این جاسوس ها سایس ..فقـط با این تفاوت که سایه دنبال انتقام عشق سیاه قدیمیش از نیلایه..تو این انتقـام گیـری سایه با حامـی پسـر مغرور و سـردی که از نیلای متنفـره دوسـت می‌شه ولی نیلای باهوش تر از این این حرفاست. . .و توی همین گیر و دار نیلای ناخواسته عاشق حامی می‌شه و بـمب یه اتفاق بزرگ که نیلای مهری و مجبور می‌کنه همسـر حامی حصـاری بشه…ولی حامی هنوز دلش با سایس ولی .

خلاصه رمان :

لیوانه شیر کاکائو رو گذاشتم جلویه در نیکا و گفتم:بخور قربونت برم، عمه؟جون عمه؟_مامان بهار چرا نمیاد ، بریم بیرون. پوفیی

کردم و نشستم روبروش و موهاش و ناز کردم و گفتم درنیکا، دیگه مامان بهار قرار نیست بیاد پیشت بیاد دنبالت.

ابروهای نازش در هم کشیده شد و چشاش پر از اشک شد و بق کرد و گفت:ولی بابا گفت که میاد، گفت که می‌بینمش.

درسته ولی الان یه اتفاقایی افتاده که تو دیگه نباید مامانت و ببینی جیغ زد_نامیخواااااااام،و پاشد و سریع رفت،

هوووف یونا اومد از اتاق بیرون و گفت صدا جیغه در نیکا بود؟+ام_چیشد مگه ؟منتظر بهار بود بهش گفتم دگه نمی‌تونه ببینتش، ناراحت شد.

یونا نشست پشته میز که براش چای ریختم و گفتم می‌خوای چیکار کنی یونا؟

درسته بهار دیگه زن تو نیست ولی مادره در نیکا که هست ، می‌خوای بندازیش زندان؟_عاره_یونا بدجنس نشو_کدوم بدجنسی؟اون‌روز، در نیکا رو کجا پیدا کردن پلیس ها؟

_هوم تو فرودگاه امام خمینی، بهار داش با بچه میرفت، داش میرف به کشوره دیگه کهه داغه در نیکا رو بزاره رو دلم…

من بدجنس نباشم؟می‌دونم داداش، ولی تعهد داد، نوشت امضا کرد_من دیگه نمی‌تونم به بهار اعتماد کنم، حتی اگه نندازمش زندانم،دیگههه نمی‌زارم در نیکا رو ببینههه…

+ هوووف ای کاش اصن بهار برنمی‌گشت ، سه سال بچه رو ول کردی رفتی..الان برگشتی چی میگی؟

در نیکا رو می‌خوای؟_اوووف،یونا از پشت میز پاشد و گفت:زیاد ذهنت و درگیر نکن فداتشم، غلقه این دختره لجبازه منم که دست شماست،

از دلش در بیار+ ههه، چشم.داش می‌رف که یه لحظه برگشت و گفت_آبی؟_جان؟می‌دونم اذیت میشی این‌جوری که چند ساله بدونهه هیچ منت و چشم داشتی داری در نیکا رو بزرگ می‌کنی،

داری براش مادری می‌کنی می‌دونم گاهی اوقات اذیتت می‌کنهه، مامان کوچولو…ولی یه خورده دیگه زحمتش و بپذیر،

مهگل مامان و باباش و راضی کنه و بشه خانومم، دیگه اذیتت نمی‌کنیم من و درنیکا…

خلاصه کتاب
در مورد دختری به اسـم نیلای که نخبـه جهانیه و خیلی از جاسوس های آمریکایی دنبال از بین بردن نیلاین!یکی از این جاسوس ها سایس ..فقـط با این تفاوت که سایه دنبال انتقام عشق سیاه قدیمیش از نیلایه..تو این انتقـام گیـری سایه با حامـی پسـر مغرور و سـردی که از نیلای متنفـره دوسـت می‌شه ولی نیلای باهوش تر از این این حرفاست. . .و توی همین گیر و دار نیلای ناخواسته عاشق حامی می‌شه و بـمب یه اتفاق بزرگ که نیلای مهری و مجبور می‌کنه همسـر حامی حصـاری بشه...ولی حامی هنوز دلش با سایس ولی .
خرید کتاب
60,000 تومان
https://webroman.ir/?p=5351
لینک کوتاه:
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!