سپیده، پس از مرگ فرزندش، دیگر دلیلی برای زندگی نمیبیند—تا اینکه شادمهر، وارث خاندانی اسرارآمیز، به او پیشنهادی عجیب میدهد: "اگر به من فرزندی بدهی، تو را به گذشته برمیگردانم تا کودکَت را نجات دهی!" اما این معامله چه قیمتی دارد؟ و آیا واقعاً میتوان با سرنوشت چانه زد؟