وب رمان
دانلود رمان تابوت ماه pdf |اثر آیدا باقری
  • نام: تابوت ماه
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، انتقامی
  • نویسنده: آیدا باقری
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 1525

دانلود رمان تابوت ماه pdf |اثر آیدا باقری

 

اسم رمان : تابوت ماه

نویسنده : آیدا باقری

ژانر : عاشقانه، اجتماعی، انتقامی

تعداد صفحات : 1525

سرگرد هامون شریعتی که تجربه ی یک شکست رو تو زندگیش داره،از ایلار دختر عموش خواستگاری می‌کنه و ایلاری که مجبور می‌شه این خواستگاری رو قبول کنه ولی …

 

خلاصه رمان :

کوله ام رو کنار میزم زمین میزارم و با لبخندی که بیشتر شبیه کج کردن دهانم هست،

زیر نگاه خیره و کنجکاوی که همگی زل زدند به من روی صندلی می‌شینم، صبحانه نخوردن، بی خوابی شبانه و الآن هم این جمع غریبه و به قولی آشنای همکاران،

باعث میشه که از استرس و ترس فشارم بی‌افته،

به زور دست‌های سرد و لرزانم رو تکون می‌دم تا یه دونه شکلات ژله ای که همیشه همراهم دارم رو از جیبم بیرون بیارم ؛

استرس و فشاری که امروز از لحظه ای که بیدار شدنم،

بهم وارد شده انرژی ام رو کامل گرفته طوری‌که میخوام شکلات رو باز کنم از دستم به زمین میافته.

با آه بلندی نفس سنگینم رو بیرون میدم و خم میشم تا بردارمش، که دستی زودتر از من این‌کار رو انجام میده،

سرم رو بلند می‌کنم و همون پسر چشم آبی رو می‌بینم که بی توجه به من شکلات رو روی میز می‌زاره و رو به جمع می‌گه،

اولین روز کاری برای همه سخته، دیگه خودمون برای همدیگه عذاب نباشیم ……

مکثی می‌کنه و دست‌هاش رو محکم بهم میزنه و ادامه میده یالا بچه ها مشغول کارتون بشین تا مهندس بهانه ای برای داد زدن نداشته باشه …..

زودترحرف‌هاش رو میگه و خودش از سالن خارج می‌شه با اینکه نمی‌دونم کیه و چه سمتی داره.

ولی از تاثیر حرف‌هاش مشخصه که برای این جمع ارزش زیادی داره که همگی بدون هیچ حرف و اعتراضی مشغول کار می‌شوند؛

شکلات رو باز می‌کنم و توی دهنم می‌زارم و خم می‌شم تا گوشی‌ام رو از کیفم بردارم به محض بلند کردن سرم،

شالم از روی سرم سر می‌خوره که با غرولند و فحش دادن به کسی که شال بنفش پوشیدن رو جزئی از لباس فرم کرده،

سعی میکنم مرتبش کنم واقعا پوشیدن شال برای منی که اصلا شال سرم نمی‌کنم و موهای لختی دارم، عینه عذابه؛

به سختی شالم رو مرتب می‌کنم که دستی ظریف با لاک بنفش خوشرنگی جلو میاد و لیوان چایی با یک شاخه نبات جلوم می‌زاره ،

سرم بلند میکنم که با لبخندی شیرین که قشنگترش کرده می‌گه،

سلام عزیزم من صهبام …. یعنی صهبا امینی قراره که از این به بعد همکار باشیم …

ببخشیدا ولی از رنگ و روت معلومه که حالت زیاد خوب نیست این چای شیرین رو بخور زودی حالت خوب می‌شه….

خلاصه کتاب
سرگرد هامون شریعتی که تجربه ی یک شکست رو تو زندگیش داره،از ایلار دختر عموش خواستگاری می‌کنه و ایلاری که مجبور می‌شه این خواستگاری رو قبول کنه ولی ... 
خرید کتاب
50,000 تومان
https://webroman.ir/?p=5242
لینک کوتاه:
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!