وب رمان
رمان برادر زن pdf

اطلاعات

رمان برادر زن pdf

رمان: رمان برادر زن pdf
نویسنده: Melin_Aylar
ژانر: عاشقانه

خلاصه: گوشیم که زنگ خورد توی جام غلت زدم و برش داشتم.
اسم مهرسانا روی لبم لبخند آورد.
جواب دادم.
_جان دلم.
صدای نازش روحمو نوازش کرد.
_سلااام عشقم.
_سلام خوشگلم.
_عههه ایمان، تو چرا هیچوقت بهم نمیگی عشقم.
خندیدم.
_دفعه ی بعدی.
صداش اروم شد.
_دفعه ی قبلم گفتی دفعه ی بعد.
سعی کردم بحثو عوض کنم.
نمیدونم چرا هر چقدرم دوستش داشتم اما نمیتونستم بهش بگم عشقم.

 

https://webroman.ir/?p=140
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!