خلاصه: نیاز دانشجوی رشته ی معماری با کسرا یکی از بچه های دانشکده دوست میشود. بعد از مدتی، کسرا که مردی متعصب و شکاک است پی به رفاقتهای دوران دانشجویی نیاز با پسران دیگر می برد. با اینحال باهم ازدواج می کنند ولی شک کسرا نسبت به نیاز از بین نمی رود و بیشتر هم می شود. بعد از مدتی کشمکش، نیاز خانه و زندگی را رها می کند اما…