ژانر : عاشقانه _ اجتماعی _ غمگین
خلاصه :
آمین سپهری دختر تنهاییه که بعد از رسیدن به سن قانونی از پروشگاهی
که در اون زندگی میکرده خارج میشه و تو آژانس بانوان مشغول کار میشه .
یک شب وقتی میره دنبال یه نفر تا اونو به مقصدش برسونه ، متوجه میشه که اون شخص خانوم نیست ،
بلکه یک مرد تو لباس زنانس.. با تهدید مجبور میشه تا اونو برسونه ،
اما در کمال بهت و ناباوری آمین و آزاد نمیکنه و اونو توی انباری تاریک و نمور حبس میکنه .
نیمه های شب به سراغش میاد با گفتن جمله ی “”آزادی من تو گرفتن خوشبختی توعه”” ،
به این دختر و بعد تو همون حال ولش میکنه…
بعد سه سال به شکل کاملا جالبی باهم روبه رو میشن .
حالا سوال اینجاست که اون پسر کی بود؟
چه ارتباطی با آمین داشت درحالی که اصلا همو ندیده بودن . چه رازی این بین مخفیه ؟
سرنوشت چجوری آمین و حامی شایگان و با هم رو به رو میکنه؟؟؟؟