خلاصه رمان متعهد:
هادس هر کاری برای زنی که دوست داره انجام
داده. حالا وقت این که سوفیا برای اون همین کار
رو بکنه.
من هرگز نفرین رو نشکستم … فقط تغییرش دادم.حالا من مجبورم با مددوکس شراکت کنم،و از اونجا
که نمیتونم اونو بکشم،باید هر روز تحملش کنم.
بعد سوفیا ترکم کرد.من همه چیز رو فدا و قربانی اون کردم، اما هیچ
وقت براش کافی نیست. عشق من به اون علی رغم
خیانتش تغییر نمیکنه. شکنجه ادامه داره.باید چیکار کنم؟
من یه گزینه دارم اولین بار گفتم نه، اما مطمئن نیستم
که بتونم دوباره بهش نه بگم …
قسمتی از رمان متعهد:
» هادس «
دو ماه بعد….
وسط خیابان ایستاده بودیم، روشنایی چراغهای خیابان
مارو در تاریکی روشن نگه داشته بود.
بیشتر ساختمانها در اطراف ما تاریک بودن چون مستاجرها
پرده هاشون رو بسته نگه داشته بودن و سرشون تو
کار خودشون بود. فلورانس شهر زیبایی بود، اما همه
میدونستن که از هیولاهایی مثل من در امان نبود. تا
زمانی که سرشون تو کار خودشون بود، میدونستن که
در امان هستن.
رمان متعهد PDF
مددوکس کنار من ایستاده بود، با پیرهن آستین بلند و
شلوار جین تیره.
اون هیچ وقت یه ساعت یا هیچ زیورآلات دیگه ای
نمی انداخت. لاغر و کشیده بود و هیکل قوی داشت
که عضله نداشت. وقتی باهاش وقت گذروندیم، حتی
اطلاعات کمتری در مورد شخصیتش به دست آوردم.
این رمان ها را اگه نخوندی وب رمان بهت پیشنهاد میکنه: