وب رمان
دانلود رمان لمس و‌ حرارت pdf |اثر زهرا همتی
  • نام: لمس و‌ حرارت
  • ژانر: عاشقانه، بزرگسال 
  • نویسنده: زهرا همتی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 725

دانلود رمان لمس و‌ حرارت pdf |اثر زهرا همتی

 

اسم رمان : لمس و‌ حرارت

نویسنده : زهرا همتی

ژانر : عاشقانه. بزرگسال

تعداد صفحات : 725

من کوروش راد سی سال داشتم و تا به این سن دلم برای هیچ دختری نلرزیده بود جز آتنا..
دختر خاله‌ی سر به هوا و سرکشم که از بچگی با هم توی همین خونه قد کشیده بودیم سه سال بود که منو پابند خودش کرده بود
تا با وجود مخالفت‌های سرسخت پدرم نسبت بهش احساس تعهد و علاقه داشته باشم..طوری که هیچ شبی رو نتونم بدون بودن با او صبح کنم..
شاید اگه توی محل کارم برای کسی تعریف میکردن که مهندس راد رییس شرکت بزرگ صادرات هر شب دزدکی از نردبون بالا می‌ره و خودشو توی اتاق دختر خاله‌ش میندازه تا با بوییدن عطر تنش خستگی در کنه، هیچوقت باورش نمی‌شد ..

خلاصه رمان :

قدم آخر رو با احتیاط برداشتم.همونطور که سیگار گوشه لبم بود و دکمه پیراهنم رو می‌بستم برگشتم سمت عقب.زیر لب به شانس بدم ناسزا گفتم و

دقیقا نمی‌دونستم باید شرمزده باشم یا نقاب بی‌تفاوتی روی صورتم بزنم و مثل چند بار دیگه که بابام مچم رو نیمه شب همین حوالی گرفته بود،از کنارش گذر کنم.

_ میگم چطوره فردا یه کارگر بگیم بیاد وسایلت رو جمع کنه کوچ کنی این ساختمون زحمتت میشه نصفه شبا عین دزد توی خونه می‌چرخی.

_ بیخیال بابا، بریم بخوابیم اومدم یه هوایی بخورم

_ اتاق دختر احمد مکان سیاحتیه و من نمی‌دونستم ؟

وردار اون کوفتی رو از لای لبت حداقل .

سیگار رو زمین انداختم و زیر پا له‌ کردم.

_سپیده نزده من با این احمد و زنش کار دارم..

می‌دونستم ته حرفش فقط یه تهدید پوشالیه..

فردا باز با دو کلوم حرف من خام می‌شد و یادش میرفت که باید آتیش یه دعوا رو توی این خونه که چند ساله آدماش کنارهم آرامش داشتن، روشن کنه..

روی تخت دراز کشیدم و زل زدم به سقف‌ دوباره یاد لحظه‌های خوبی افتادم که امشب با آتنا گذروندم و با دیدن بابام همش پرید.

خلاصه کتاب
من کوروش راد سی سال داشتم و تا به این سن دلم برای هیچ دختری نلرزیده بود جز آتنا..دختر خاله‌ی سر به هوا و سرکشم که از بچگی با هم توی همین خونه قد کشیده بودیم سه سال بود که منو پابند خودش کرده بودتا با وجود مخالفت‌های سرسخت پدرم نسبت بهش احساس تعهد و علاقه داشته باشم..طوری که هیچ شبی رو نتونم بدون بودن با او صبح کنم..شاید اگه توی محل کارم برای کسی تعریف میکردن که مهندس راد رییس شرکت بزرگ صادرات هر شب دزدکی از نردبون بالا می‌ره و خودشو توی اتاق دختر خاله‌ش میندازه تا با بوییدن عطر تنش خستگی در کنه، هیچوقت باورش نمی‌شد ..
خرید کتاب
45,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6915
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    مطالب محبوب
    • مطلبی وجود ندارد !
    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!