دانلود رمان حنایی در لباس زیر ( جلد ۱۰ مجموعه لباس زیر ) | برای اندروید ،آیفون،pdf
خلاصه رمان حنایی در لباس زیر:
من برای ونسا همه چیزم رو به خطر می اندازم.
برای آخرین بار.
من نمیتونم پشتم رو بهش بکنم و اجازه بدم خانواده اش توسط پادشاه جمجمه به قتل برسن.
باید یه کاری بکنم.
شاید بتونم اعتماد پدرش رو جلب کنم و بالاخره زنم رو پس بگیرم.
قسمتی از متن رمان حنایی در لباس زیر:
“”فصل اول””
«کرو»
ثانیهای که قطع کردم،به برادرم زنگ زدم. منطقی به نظر نمیرسید
که بونز در این باره دروغ بگه، نه بعد از سه ماه سکوت.
اگر میخواست از من انتقام بگیره چون دخترم رو ازش گرفتم، دلیلی وجود نداره که این قدر صبر کنه.
و حتی اگه تله بود، نمیتونستم خطر بازی کردن رو به جون بخرم.
نه وقتی که تنها پسرم در خطر بود.
بونز درست گفت که کانوی کجاست و همچنین درست گفت که عروسم
کجاست.
اون یه آدمکش بود، بنابراین منطقی به نظر میرسید که قبل از این که اتفاقی بیفته،خبر دار بشه.
و اگر واقعا میخواست من و خانوادهام رو بکشه، دقیقا میدونست که
کجا زندگی میکنیم.
رمان حنایی در لباس زیر pdf
میتونست تا حالا همه ما رو بکشه.
کین جواب داد:
“بله؟”
طرز حرف زدنش رو نادیده گرفتم، چون الان مهم نبود.
“من فقط یکبار میخوام اینو بگم. هیچ سوالی ازم نپرس”.
“لعنتی … چی شده؟”
“جمجمه افرادی رو استخدام کرده که امشب کانوی رو بگیرن.
نقشه این هست که توی آخر مهمونی گیرش بندازن
همچنین در حال برنامه ریزی برای حمله به سفایر در خونه اشون در ورونا هستن.
هلیکوپتر رو آماده کن، افراد و پایگاه رو در میلان سازماندهی کن.
هفت دقیقه دیگه میبینمت من باید به کانوی زنگ بزنم.”
از بیرون، به نظر میرسید که آرام هستم،و دستورها رو صادر میکنم
بدون اینکه اجازه بدم صدایم بلرزه. اما حقیقت این بود که من کاملا وحشت زده بودم.
وقتی دخترم رو دزدیدن ، دستانم میلرزید.
و حالا که تنها پسرم در خطر بود، میترسیدم.
نمیدونستم دارم میرم با کی بجنگم و نمیدونستم چه کسی میخواد حمله کنه، اما این هیچ چیزی رو تغییر نمیده.
من باید پسرم رو نجات بدم، چون این مسئولیت من
بود.
“فهمیدم”.
کین گوشی رو گذاشت.
بعد به کانوی زنگ زدم، لرزش دستم شروع شد.
رفت به پیغام صوتی.
“داری سر به سرم میذاری.جواب بده”
دانلود رمان حنایی در لباس زیر pdf
این رمان ها را اگه نخوندی وب رمان بهت پیشنهاد میکنه: