خلاصه :
علی مرد خشنی است که به جرم قتل در زندان است. پناه شفق وکیل جوان و بی تجربه ای که پرونده ی این مرد بد اخلاق و جذاب را به عهده میگیرد و با وجود همکاری نکردن های علی سعی در فاش کردن راز این قتل دارد و در این میان عشقی آتشین که…
قسمتی از رمان لوکیشن:
مرد نگاهی به سمتش می اندازد …
با آن شکستگی ابرو و خط روی چانه
شبیه کسی نیست
که کمک قبول کند …
چند لحظه نگاهش می کند …
بزاق دهانش را در مقابل پایش تف می کند
و بی اهمیت به دردی که در ناحیه ی لگنش
در اثر زمین خوردن حس می کند؛
سعی می کند از جا بلند شود …
موفق نمی شود
و این بار با ضرب بیشتری زمین می خورد …
علی پوزخندی می زند.
دولا می شود
و بی اهمیت به نظر مرد
دست زیر بازویش می اندازد …
مرد این بار مقاومتی نمی کند
و با حمایت او از جا بلند می شود …
صاف می ایستد، خالی از هر حسی به علی نگاه می کند …
می داند که این جوان ساکت ،گوشه گیر
و شاید مرموز منتظر تشکر نیست …
ذکر و خیر کمک هایش
در این محیط بارها به گوشش رسیده
و هیچ وقت نفهمیده فاز این جوان چیست
اینجا بودنش را باور کند یا رفتارش را؟
می بیند که نگاه جوان به اطراف می چرخد …
قطعا قصد رفتن دارد …
این برخورد رابا این جمله کوتاه می کند:
دمت گرم …حال دادی! …
علی تنها سر تکان می دهد و فاصله می گیرد
… حال داده بود؟
حالش از این جمله ی کوچه بازاری بهم می خورد …
این رمان ها را اگه نخوندی وب رمان بهت پیشنهاد میکنه:
دانلود رمان دانشجوی شهوتی من ( جلد ۱) لینک مستقیم | برای اندروید ،آیفون،pdf