دانلود رمان دیدار اول ( ۱ جلد کامل ) | برای اندروید ،آیفون،pdf
قسمتی از متن رمان دیدار اول :
دقیقه ای زمان بین دوتاکلاسمون بود
و باشقایق و هانیه روی صندلی های
توی حیاط نشسته بودیم
دستی بین موهام کشیدم
و توی اینه کوچیک جیبی که همیشه همراهم بود
به
چشمام نگاه کردم
و خط چشم نازکی که کشیده بودم
رو باهم مقایسه کردم
_…شقایق ببین حس میکنم این چشمم کلفت تر شده
شقایق نگاهه گنگی بهم انداخت
و بعد از چندثانیه گفت
+…نه خوبه انقدر ایراد نگیر
من اگه میتونستم به این قشنگی خط چشم بکشم
ترک تحصیل میکردم
میرفتم میکاپ ارتیست میشدم
میکاپ ارتیست رو بایه لحن کشیده
و پراز عشوه گفت که باعث شدخندمون
بگیره
همونطور که کیفامونو برمیداشتیم
به سمت کلاس رفتیم
و طبق معمول
ردیف وسط چسبیده به دیوار نشستیم
یه کلاس عمومی بودو همه توچرت بودن
همونطور که سعی میکردم خودمو با
بازی جدیدی که روی گوشیم ریخته بودم
سرگرم کنم نگاهم به گوشی شقایق
افتاد
سرمو بردم کنار گوشش و گفتم
_…این پسره کیه؟
+…تازه باهاش اشنا شدم
بعدازکلاس قراره بیاد دنبالم بادوستش میاد تووهانی هم
بامن بیاید
چشمی براش چرخوندم و گفتم
_….سرجهازی باخودت میبری؟اونم دوتا؟اونم اولین قرار؟
+….بیادیگه مهساخودت میدونی من تنها نمیرم
_…حالا تاببینم چی میشه
کلاس تموم شدو باهم زدیم بیرون
_….بیادیگه مهسا ببین هانی هم میخواد بیاد
باشه ای گفتم و سریع به سمت سرویس بهداشتی هارفتیم
این رمان ها را اگه نخوندی وب رمان بهت پیشنهاد میکنه: