شیرین دختری که واسه نجات زندگیش مجبور میشه دست به کارهایی بزنه که از نظر همه اشتباهه.اون با آزاد کردن یه زندانی از زندان و شریک شدن باهاش زندگیش رو از این رو به اون رو میکنه.پسر خشن و غیرتی که با تمام مردای پولدار اطرافش فرق داره.اون یه مرد پایین شهریه که حتی بلد نیست مثل اطرافیانش حرف بزنه.حالا شیرین میخواد این مرد رو به همه نشون بده، اونو همراه خودش معرفی کنه و همین باعث میشه از رازایی پرده برداری بشه که همه رو شوکه میکنه.اتفاقی که خوندنش هیجان خونتون رو بالا میبره...
«در دنیای خشن قوانین قبیلهای، ژیار راشد قربانی سنتهای تاریک خانوادهاش است. برای حفظ مادر و برادرش، راهی جز پیوستن به تجارت خونین اجدادش ندارد. اما وقتی توطئهای مرگبار، عشق و خانوادهاش را نابود میکند، او در مرز بین مرگ و زندگی معلق میماند. سالها بعد، در تیمارستانی دورافتاده، ظهور ماهلین – زنی با گذشتهای اسرارآمیز – او را به دنیای خطر و انتقام بازمیگرداند...»