درباره یه دختری که تو خانواده درب وداغونیه پدرش اعدام شده مادرش توخونه ها که کارمیکنه دستش کجه وبرادرای دیگش به همین صورت یه اتفاقایی براش میوفته از خونه میزنه بیرون ویه شخص پولدارحامیش میشه وسرپرستیش روبعهده میگیره وبرادرشخص حامی تویه دیدارعاشقش میشه وطی یه گرفتاری پسر رو روانه خارج ازکشورمیکنن وبنابه دلایلی پسر رو مجبوربه عروسی بادختر دیگه میکنن اما چون مجبوربه اینکارشده زیادبه عروس روی خوشونشون نمیده وچشمش دنبال دخترقصه هست و جالبه داستانش ویه سری اتفاقات دیگه هم میفته