پونه فکر میکرد ورشکستگی پدرش بزرگترین مشکل زندگیاش است... تا اینکه با رادوین آشنا شد! مردی مرموز که پیشنهاد کمک میدهد، اما در ازای آن، پونه باید خیاط شخصیاش شود. رادوین رازی دارد: او به هیچکس اعتماد نمیکند—حتی به سایه خودش! پونه بهزودی میفهمد که این قرارداد، پایان ماجرا نیست، بلکه شروع یک بازی خطرناک است. چرا رادوین اینقدر به او نیاز دارد؟ آیا دوختن لباسها فقط بهانهای است برای چیزی تاریکتر؟ پونه باید قبل از اینکه دیر شود، راز رادوین را فاش کند...