وب رمان
دانلود رمان راه‌ گم کرده pdf |اثر اس تی ابی
  • نام: راه‌ گم کرده
  • ژانر: عاشقانه، صحنه دار، دارک
  • نویسنده: اس تی ابی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 135

دانلود رمان راه‌ گم کرده pdf |اثر اس تی ابی

 

اسم رمان : راه‌ گم کرده [جلد 2] [مجموعه بازی ذهن]

نویسنده : اس تی ابی

ژانر : عاشقانه، صحنه دار، دارک

تعداد صفحات : 135

این واسه اوناییه که صداشون درنمیاد.
واسه اونایی که آرزو میکنن کاش می تونستن ل نا مایرز باشن.
واسه اونایی که مردم هنوزم پشت سرشون پچ پچ میکنن.
واسه اونایی که هرروز میجنگن تا فراموش کنن.
شما تنها نیستین.
تیم هوور.
چاک کازبی.
نیتن مالون.
جرمی هویت.
بن هریس.
تایلر شین.
لرنس مارتین.
یه یارو که از ته کوچه داره میاد و تصادفی بهم نزدیک میشیم…

خلاصه رمان :

زندگیم به کل نابود شده انگار تکه تکه های یه پازل گمشده ست. نقطه روشن ماجرا؟ دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم. هیچ کس منتظرم نیست که برگردم پیشش.هیجا خونه م نیست.

پس هیچی جلودارم نیست که نریم دنبال اون مسیر خونینی که با دقت نقشه شو کشیدم. دستام رو صندلی پلاستیکی استادیوم میلرزن، قایم شدم و دارم خودمو جمع و جور میکنم عضله هام دارن آتیش میگیرن، زانوهام از بس تو این حالت خمیده بودم، دارن تق تق میکنن فکر کنم بیست دقیقه ست یا بیشتر تو این موقعیت گیر کردم.

یه موج هوای یخی میخوره بهم عرقای رو پیشونیم و لب بالام انگار یخ میزنن موضوع اینه که من اصلاً نباید اینجا باشم. نه فقط تو این موقعیت خاص، کلا تو این مکان.

قرار نبود پامو تو گری استون ریج یا تو دانشگاه گری استون که بهش میگن CU بذارم. از همه مهمتر، نباید تو آرنای وایپرز تو خونه تیم هاکی معروف وایپرز که تازه یه بازی خفن ،بردن یواشکی میچرخیدم تازه یه جورایی استعاریه، چون بازی ساعتها پیش تموم شده و همه از اینجا زدن به چاک جز من.

و اون سه تا بازیکن اون پایین صدای تق تق پوک که به تخته ها میخوره گوشمو پر میکنه صدای تیغه های اسکیت رو یخ مثل یه سمفونی خشونت خالصه از لای صندلی های آبی تیره سرک میکشم، نفسمو حبس میکنم، با اینکه صدا تو آرنا پیچیده.

صندلی های آرنای وایپرز که بالای ده هزار نفر گنجایش داره، خیلی تند بالا میرن انگار وقتی به یخ پایین نگاه میکنی، سرت گیج میره هنوزم صدای غرش تماشاچیا تو سینه م میپیچه انگار یه نیروی فیزیکیه. دست زدن و هورا کشیدنایی که از دیوارا برمیگشت و به اوج میرسید، در برابر صدای تمرین شبونه این سه تا بازیکن هیچی نیست. یا شاید باید بگم جلسه شون؟

از اونور آرنا، کلمه وایپرز رو روی تخته ها میبینم. یخ زیر نورای تیز و خیره کننده میدرخشه و یه رنگ آبی مانند رو زمین پخش میکنه صدای تیز اسکیتا که یخ رو میبرن تنمو میلرزونه وقتی حرکات خشن بازیکنا رو دنبال میکنم. وایپرز رو بارها تو تحقیقاتم دیدم که آرنا رو قبضه کردن، پس بدون اینکه شماره شونو چک کنم، میفهمم کی پوک رو داره. بعضی ها شاید بگن این وسواسه شایدم هست، ولی اگه اینطوری بتونم به تیم نزدیک ،شم من هر چی لازم باشه میشم. طرفدار دوآتیشه، فن، یا هر چی که یعنی من این گروه مارا رو مثل کف دستم میشناسم.

کلاهمو میکشم رو صورتم وزنمو از یه پا میندازم رو اون یکی بعد پیشونیمو که خیس عرقه میذارم رو یه نقطه کوچیک بین دو تا صندلی. این سه تا انقدر تند و تیز و وحشین تو بازیشون که انگار تو یه دریای پر از حرکت تیز محو میشن. چشمام از بس سعی کردم دنبالشون کنم، دارن چپ میرن. دارن دو به یک بازی میکنن، احتمالاً برای اینکه هماهنگی حمله شون که امشب همه ازش تعریف میکردن بهتر شه دلیل اینکه این سه تا اینقدر خوب بازی میکنن، احتمالاً اینه که حتی بعد از اینکه همه رفتن خونه، بازم زدن به یخ. شنیده بودم شایعه ست که اینا غروبا جلسه های مخفی دارن خودم باید چک میکردم. واسه همین رفتم دستشویی اونجا موندم تا همه جا تقریباً خالی شد، بعد یواشکی برگشتم تو آرنا و قایم شدم پشت صندلیهای گوشه نزدیک ،یخ ولی جایی که بازیکنا نبیننم.

ولی باید کاملاً ساکت میموندم، چون اینجا حتی کوچیکترین صدا هم میپیچه سه تاشون وسط زمین وایمیسن، چوباشونو به هم میزنن و بعد پرتشون میکنن رو یخ. «دفاع افتضاحی بود.» شماره 71، جود کالاهان، اول کلاهشو درمیاره و موهای خیس سیاهشو تکون میده، انگار سگ باشه. جود از همه بلندتر و تنومنده، با یه قد 6 فوت و 5 اینچی، و کلا یه آدم عجیب غریبه. تو لیگ دانشگاهی، وینگر راست ترسناکیه تیمای حریف قبل از اینکه برن تو زونش، دو بار فکر میکنن چون مدافعا نمیتونن با جثه گنده و انرژی دیوونه وارش کنار بیان جود مشکل عصبی داره و هاکی رو انتخاب کرده که بتونه بقیه رو حسابی بزنه همه اینو میدونن، و هر کی که آرزوی به مقامی تو هاکی داره، یاد گرفته از سر راهش کنار بره.

شماره 13، پرستون آرمسترانگ، کلاهشو پرت میکنه به پشت سر جود صداش تو آرنای خالی با یه کم طعنه میپیچه کوبیدن به سینه طرف استراتژی حمله نیست.

خلاصه کتاب
این واسه اوناییه که صداشون درنمیاد.واسه اونایی که آرزو میکنن کاش می تونستن ل نا مایرز باشن.واسه اونایی که مردم هنوزم پشت سرشون پچ پچ میکنن.واسه اونایی که هرروز میجنگن تا فراموش کنن.شما تنها نیستین.تیم هوور.چاک کازبی.نیتن مالون.جرمی هویت.بن هریس.تایلر شین.لرنس مارتین.یه یارو که از ته کوچه داره میاد و تصادفی بهم نزدیک میشیم...
خرید کتاب
45,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6444
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!