وب رمان
رمان اترس فایل کامل

اطلاعات

رمان اترس فایل کامل

قسمتی از رمان:

کرم و که زد رو تخت نشستم و گفتم:دستت درد نکنه رفتی
در هم بب….
با تعجب بهش نگاه کردم که اومد رو تخت دراز کشید…
ساوش برگشت طرفم و گفت:چیه ؟
با چشمای گرد گفتم:من رو تخت با تو….اااا
با کشیده شدن دستم رو سینه اش افتادم ،نمیدونم چرا مثل این
زن های تازه ازدواج کرده شده بودم…
خواستم از روش بلند شم که دستش و انداخت رو کمرم و به
خودش چسباند.
گفتم:بد نگذره…
نفس عمیقی کشید و گفت:نه تا وقتی که شیشه عمرم کنارمه…
یکم خودم و فاصله دادم گفتم:نمیتونم دلتنگیم میگیره…

https://webroman.ir/?p=2672
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!