نام : رمان هشت افتاده pdf
ژانر : #عاشقانه
نویسنده : #نسترن_محمدی_کیا
خلاصه :به نام او
فصل اول: دیدار
#پارت_1
وارد خانه میشوند. خستهی پروازهای متعدد است.
وقتی پدر برای خرید غذا او را در خانه تنها میگذارد،
او میماند و سکوت وهم برانگیز خانه.
چمدانها را همان جا کنار در قهوهای رنگ و خاک
گرفته رها میکند. ملحفههای روی اثاثیه، آنها را شبیه
اجسادی کرده که در سردخانه خوابیدهاند.
واقعا این نور کم و فضای سرد پائیزی خانه، آن را
شبیه به سردخانه کرده.
هشت افتاده نسترن محمدی کیا
در آشپزخانه جز گاز رو میزی، یخچال ساید قدیمی و
مایکروفر، چیزی دیده نمیشود.
خوب فضای خانه را به یاد میآورد و همچنین اتاق
خوابش را؛ پس به سمت درهای سمت چپ پذیرایی پا
تند میکند .
یکی از این اتاقها اتاق اوست. اتاقی که رنگ آبی
آسمانی آن دیگر رو به کدری میرود. کنار چهارچوبش
خطهایی افقی با مداد کشیدهاند و کنار هر یک
عددهایی نوشتهاند.
خوب به یاد میآورد که با ذوق در شب هر تولدش
قدش را کنار این چهارچوب با پدر و مادرش اندازه
میگرفتند و او هر سال به خاطر بلند شدن قدش
چقدر ذوق میکرد.