وب رمان
دانلود رمان آخرین گلوله pdf |اثر نیلوفر سامانی
  • نام: آخرین گلوله
  • ژانر: عاشقانه، هیجانی، پلیسی، مافیایی
  • نویسنده: نیلوفر سامانی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 2159

دانلود رمان آخرین گلوله pdf |اثر نیلوفر سامانی

 

اسم رمان : آخرین گلوله

نویسنده : نیلوفر سامانی

ژانر : عاشقانه، مافیایی، پلیسی، هیجانی

تعداد صفحات : 2159

سرگرد بردیا محمدی پس از ماه ها تلاش برای دستگیری امیرسام دلاوری با شکستی بزرگ مواجه می‌شود اما این باخت قرار نیست تنها امتحان وی باشد!امیرسام که عضوی از مافیا بزرگ کشور است برای جبران خسارت های وارد شده تصمیم به ربودن بهار ،خواهر بردیا می‌گیرد.سرگرد جوان ما برای نجات خواهر اش با این باند مواجه می‌شود و این رویداد سبب آشکار شدن راز‌ی بزرگ می‌شود!رازی که زندگی همه را دگرگون می‌کند.

خلاصه رمان :

نمی‌دونم تا وقتی خاج رو پیدا نکنم نمیتونم مطمعن بشم اینکه بخوای بهم اعتماد کنی هم به خودت بستگی داره من تا از زنده بودن برادرت مطمئن نشم دم به تله تو نمیدم

_خاج خاج دیگه چیه ؟

_لقب یه آدمه رئیس یکی از بزرگترین باندهای آمریکا کسی که هر پنج سال یکبار خودش رو نشون میده،

اما دیدار باهاش کار آسونی نیست ! سرگرد کلافه دستی به موهایش کشید.

چه جوری باید ببینیش؟_سپهر داره روی ساخت مواد جدید کار میکنه فکر میکنم از این طریق میتونیم نظرش رو جلب کنیم اما …

اما چی؟ثامر بعد از مکث کوتاهی گفت:یه مدت جلو پای ما سنگ ننداز با توقیف جنس ها به ما لطمه بزرگی زدی،

بردیا تمسخر آمیز خندید.نکنه همه این داستانها رو سرهم کردی که منو دور کنی ؟

ثامر از صندلی بلند شد.برای دور کردن تو نیاز به این کارها نیست،بردیا دندان‌هایش را بهم سائید.

فقط سه ماه مهلت داری من تا سه ماه هیچ کاری بهتون ندارم_کافیه، فقط در مورد برسام به مادرت نگو.

نامه ها رو برای منم بفرست باید مطمعن بشم که حیله ای در کنار نیست.

سرگرد جوان به سمت در رفت که صدای تق تق در به گوش رسید. پیرمردی به قد و قامت ثامر با کت و شلوار مشکی وارد شد.

ثامر فندک را زیر سیگار گرفت خوش اومدی مصطفی خان !

پیرمرد با طمانینه سرش را تکان داد سپس زیر چشمی بردیا را نگاه کرد.این همون شازده ای که انبار رو منفجر کرد ؟

خودشه !دقیقا مثل جوونی های خودته .

بردیا که تا به حال مصطفی را ندیده بود گفت معرفی نکردید.

ثامر پکی زد:دست راست منه مسئول کارهای اداری قراره چند درصد از سهام شرکت رو بفروشه تا خسارت جنس‌هایی که نابود کردی رو بدیم.

بردیا که از کار خود خرسند بود بدون هیچ حرف اضافه ای آن دو را ترک کرد.

خلاصه کتاب
سرگرد بردیا محمدی پس از ماه ها تلاش برای دستگیری امیرسام دلاوری با شکستی بزرگ مواجه می‌شود.اما این باخت قرار نیست تنها امتحان وی باشد!امیرسام که عضوی از مافیا بزرگ کشور است برای جبران خسارت های وارد شده تصمیم به ربودن بهار ،خواهر بردیا می‌گیرد.سرگرد جوان ما برای نجات خواهر اش با این باند مواجه می‌شود و این رویداد سبب آشکار شدن راز‌ی بزرگ می‌شود!رازی که زندگی همه را دگرگون می‌کند.  
خرید کتاب
50,000 تومان
https://webroman.ir/?p=5285
لینک کوتاه:
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!