اطلاعاترمان عرق سگی فایل کامل PDF🍁 رمان: عرق سگی 🍁 ژانر: عاشقانه🍂 خلاصه:خواهش میکنم …دارم خفه میشمچشاشو تنگ کردوآروم ازلای دندوناش باخشم زمزمه کرد– تو اسمت شرابه؟من داشتم خفه میشدم با دوتا دستام دستشو گرفته بود با التماس که سرشو بردپاین تر صورتش تو گوشم تو گوشم با خشم زمزمه کرد– تو عرق سگی هم نیستی دختره ی احمق از ...
اطلاعاترمان اترس فایل کاملقسمتی از رمان:کرم و که زد رو تخت نشستم و گفتم:دستت درد نکنه رفتیدر هم بب….با تعجب بهش نگاه کردم که اومد رو تخت دراز کشید…ساوش برگشت طرفم و گفت:چیه ؟با چشمای گرد گفتم:من رو تخت با تو….اااابا کشیده شدن دستم رو سینه اش افتادم ،نمیدونم چرا مثل اینزن های تازه ازدواج کرده شده بودم…خواستم از ...
اطلاعاترمان مدار چشمانت فایل کامل pdfرمان : مدار چشمانت✍️نویسنده: الف کلانتری (یاسی)خلاصه :قرارمانهمین بهارزیر شکوفه های شعر…!آنجا که واژه هابرای تو گل می کنند !آنجا که حرف های زمین افتاده ام ،دوباره سبز می شوندوَ دست های عاشقمانگره در کارِ سبزه ها می اندازند ؛قرارمان زیرِ چشم های تو !آنجا که شعرنم نم شروع می شود…!عاشقانه ای ناب میان ...
اطلاعاترمان اغواگر فایل کامل PDFاغواگرژانر: عاشقانه _ همخونهایخلاصه :من حاج بهرام خان صالحی یک اشراف زاده..متمول به دختر بی پناهی پناه میدم برای اینکه بتونه تو خونم زندگی کنه صیغه اش میکنم تازه بعد از محرمیت متوجه ظاهر زیبایی که داره میشم نازی که تو صداش داره.. دلبری هایی که تو رفتارش داره من مقید رو کلافه میکنه تا ...
اطلاعاترمان اغمای احساس فایل کامل pdfاغمای احساسعاطفه مرادیخلاصه : ؟؟؟پارت اول رمان اغمای احساس از عاطفه مرادی:با شنیدن صدای زنگ آیفون، برای بار آخر خود را در آینه ی میز آرایشش برانداز می کندکت و شلوار فیروزه ای بر تن دارد که با شال همان رنگ پوست سفید و چشمان زغالی اش را زیباتر نشان می دهد.مجدد رژ لب ...
اطلاعاترمان سمفونی فایل کامل pdfرمان: سمفونینویسنده: عادله حسینیژانر: عاشقانهخلاصه:نیایش دختری زیبا که با عاشق موسیقیه و با پدرش اختلاف داره.پدری که روی اصول خودش پایبند است و مخالف خواستههای نیایش،نیایش اتفاقی متوجه میشه توی خونهی کنار خونهی مادربزرگش که متروک هست، یک پیانو هست.پنهانی وارد اون خونه میشه و بعد از ورودش میفهه خونه متروکه نیست و پسری تنها ...
اطلاعاترمان هشتمین رنگین کمان فایل کامل pdfژانر : عاشقانه _ انتقامینویسنده : غزلوارهخلاصه :هفت سال پیش جلوی هفتصد نفر مهمون بهم انگ زد.گفت به صورت هم زمان شدم.گفت سقط جنین داشتمبه زنا و دخترای مراسم گفت مواظب شوهرا و پسراشون باشنکه من یه که لنگه نداره. اینا رو گفت و بعد با بهترین دوستم فرار کرد.حالا برگشته، تنهاست، پشیمونه ...
اطلاعاترمان عالیجناب فایل کامل موضوع: آروتیک _ اجتماعیپایان خوشتعداد صفحات: 764 قسمتی از متن رمان:سرم را به منظور تایید و به عادت همیشگی تکان میدهم انگار که آقا هوشنگ دقیقا رو به رویم است و من را میبیند.وقتی صدایی از پشت خط نمیشنوم و میفهمم که منتظر است تازه دوزاریم میافتند و تند میگویم؛“چشم اوسااا ”انگار فقط منتظر همین کلمه باشد، ...