اطلاعاترمان قرار داد سلطنتی جلدpdf 1خلاصه :وقتی که من وارد یه اتاق می شم،مردم به دو دلیل بهم نگاه می کنن.اول اینکه من شاهزاده آندروویا هستمزندگیم خیلی عالی بود تا وقتی که پدرمبه طور غیر منتظره ای مردو حالا من فقط بیست و چهار ساعتوقت دارم تا برای پادشاه شدنیه همسر پیدا کنم وگرنه مجبور می شمبا نامزدی که ...
اطلاعاترمان شیدای کافر pdfخلاصه :قلم از دستم افتاد.همه عشق را سفید می بینند ،دراین روايت به نظرم سیاه آمد.دوباره ساز ذهنم را کوک کردمشاید سپید ببینمش!جوهری که روی صفحه لغزید!اینطور حک کرد؛عشق،یعنی گذر از خود،به انزوا و تنهایی رفتنعشق،یعنی خود را فدا کردنعشق ،یعنی بمیری برای اوعشق ،مرگی ست مخملیعشق،خواستنی ست شیرینعشق جستجویی ست آتشینسياهى قلمم از عشق نبود.از ...
اطلاعاترمان شهر زیبا pdfخلاصه :به قسمت اعتقاد دارید؟من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترینترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسیکه فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کاردنیا رو انجام داده بودم…کسی رو فراموش کرده بودمکه اسمش قسم راستم بود…کسی که خودش اومده بود تو زندگیم ،خودش زندگیم رو تغییر داده بودو خودش ...
اطلاعاترمان عشق در کنار غرور pdfخلاصه آرشام آریا خواننده ی معروف پاپ ایرانی،مردی که گذشتهی مبهم خودشرو خاک کرده و دیگه اون آدم سابق گذشته نیست،همه چیز خوبه تا این که گذشتهاشدوباره سر و کلهاش پیدا میشهو برای خلاص شدن از تموم اون شکستها و خاطرات گذشته یک بازی رو شروع میکنه،بازیای که زندگی نفس نیکفر رو همدرگیر خودش میکنه ...
اطلاعاترمان سرزمین من باران میخواهد pdfخلاصه :فتح کردی شقایق های دشتخیالم را و باز کردی دریچه هایروشنایی را به افق چشمانم،با من بگو از طعم چشمانتوقتی نگاهم را معطر میکند،وقتی قبله ی نفسهایم میشود،با من بگو از محرابی که چشمانتو رسم میکند و مرا به خود میخواند،باران شو ! ببار بر من، بر کویری تشنه،بر کوره راهی که در ...
اطلاعاترمان شب ماه pdfخلاصه رمان شب ماهاین روزها نمی دانستچرا آن قدر آن ضربالمثل قدیمی وردزبان دل و جانش شده“خود کرده را تدبیر نیست“اصال نه آنضرب المثل که می گفت”خودم کردم که لعنت بر خودم باد”بیشتر به کارش می آمد …خود احمقش او را به این جا کشانده بود…نادانی ، حماقت،ترس همه و همه کارشرا به این نقطه رسانده ...
اطلاعاترمان دکمه و درد جلد 3 pdfخلاصه :وقتی دیدم که دارمفرار میکنم اینو برش داشتم.حال تو نیویورک بودمو سعی داشتم زندگیم رو پس بگیرم.با وجود اینکه ردیاب توی پام بودکرو دنبالم نیومد. اون حتی بهم زنگ نزدمن به اون عمق احساساتم رو گفتم،اما بیرحمانه اونارو رد کرد.شاید منو فراموش کرده…یک روز، به آپارتمانم قدم گذاشتم.و کپهای از دکمه ها ...
اطلاعاترمان انگور نارس pdfخلاصه :مهراز دختریه که با عماد برادرزاده اشو زن برادرش زندگی میکنه،زن برادرش توانایی حرکت کردنشرو بعد از تصادفی که منجر بهمرگ همسرش شده از دست داده،مهراز نون آور خانوادست.با دوستی عماد با آرمان،پسره پولداره مدرسه،زندگی این خانواده زیر و رو میشه …