اسم رمان : ویرانگر مجنون
نویسنده : کورا ریلی
ژانر : عاشقانه، صحنه دار، خارجی
تعداد صفحات : 578
آرورا اسکودری تمام نوجوانی اش را صرف یک کار کرد، عاشقِ نِویو بودن…
تا اینکه در لحظه ای سرنوشت ساز، اون بدون ذره ای فکر کردن قلب ارورا رو میشکنه و اون رو با قلب شکستهش تنها میذاره
اما حالا نویو،هیولای تاریکی ،در هوس ارورا اون رو دنبال ….
خلاصه رمان :
مطمئن نبودم کی اولین بار من، ماسیمو و السیو رو سه گانه ی شیطانی صدا کرد.
شاید ساویو. استعداد خوبی تو ساختن اسم مستعار داشت.
از زمانی که یادم میومد گرتا، قُلم، صورت عروسکی بود و من خونه خراب کن. و این مدت ها قبل
از این بود که واقعا این لقبو زندگی کنم.
استفاده از عبارت سه گانه شیطانی)تثلیث نامقدس که مال کلیسا و مسیحیته( قطعاً یک جور کفر
محسوب میشد…با توجه به کارایی که ما سه نفر شبها انجام میدادیم.
از بلندگوهای تمام مشکیم آهنگ پخش می شد. همه چیز مشکی بود، مثل لباس
هامون؛ از بوت پنجه فوالدی گرفته تا شلوار کارگو مشکی، دستبند چرمی، دستمال گردن
کاله و سالح هامون، حتی تیغه ها.
البته عاشق برق تیغه ی نقره ای بودم و اینکه چجوری وحشت قربانی
هامونو منعکس می کرد.
داخل ماشین با نور قرمز داشبورد و چراغهای کوچک ال ای دی روی کنسول وسط و درها میدرخشید.
حتی چراغ جلو هامم قرمز بود.
قرمز بخاطر خونی بود که به زودی پوست و لباس هامونو لکه دار می کرد.
نبضم از شدت هیجان برای بو و نرمی خون تند تر میشد
ماسیمو اغلب در مواجهه با به قول خودش نمادگرایی بیش از حد چشم غره میرفت) میگه به قول
خودش چون ماسیمو از کلمات قلمبه سلمبه استفاده میکنه و علمش زیاده مثل باباش نینو(. ماسیمو
این سمبولیسم یا نمادگرایی رو به کلیسای تبلیغاتی و سازمان یافته نسبت میداد و معتقد بود که اونا
ازشون برای بستن ذهن مردم استفاده میکنند.
با این حال خودشم هیچ وقت تو حمله هامون چیزی بجز مشکی نپوشیده
بود، و مطمئناً این کار بخاطر تاثیر پذیریش از ما نبود.
اون هیچ علاقه ای به این چرت و پرتها نداشت
از جاده ی آسفالت به یه جاده ی خاکی طولانی پیچیدم. تابلو های بزرگی که
روش نوشته شده بود ورود ممنوع، پاسخ مسلحانه و تله های مرگبار،
ازمون استقبال کرد. لعنتی همینه!