- رمان : #هسل
- نویسنده : #شهلا_خودی_زاده
- ژانر : عاشقانه #آموزشی#زناشویی#مشاوره#هات
خلاصه رمان هسل:
هسل داستان زندگی چند تا دوست با سرگذشت های متفاوت
که از شیرینی تا تلخی زندگی مشترک رو بیان میکنه
داستانی که توی اون با زندگی های مختلف اشنا میشید
و با مشکلات متفاوت برخورد میکنید
دیدن نتیجه تصمیم ها در برابر مشکلات
از پنهان کاری تا خیانت و تلافی کردن
این کتاب یه کتاب با تم کاملا روانشناسی
و کاملا متفاوت از کتاب های دیگه روانشناسی هست
فوق العاده روان و اصلا متوجه نمیشید
چجوری تموم شد فضاسازی خوب دیالوگ های خوب .
قسمتی از رمان هسل به قلم شهلا خودی زاده :
با صدای ویبره گوشی ام پلک باز کردم
و آرام و بی صدا خود را
از میان بازوهای مرد کنار دستم
بیرون کشیدم…
مالفه را با یک
دست تا روی سینه ام باال کشیدم
و دست دیگرم را دراز کردم تا
گوشی را بردارم
اما به محض دیدن نام روی گوشی رنگ از
رخم پرید
و با نفسی تنگ شده و بی معطلی از تخت بیرون
خزیدم …
دستپاچه از در اتاق بیرون زدم و آرام جواب دادم:
-جانم ؟
-به به سالم به روی ماه خوشگل خودم…
صدای خش دار و مردانه اش ته دلم را آشوب کرد…
وای که
اگر می فهمید… دلم هری فرو ریخت… خدایا کمکم کن…
رمان هسل شهلا خودی زاده
نفسم را به زحمت بیرون دادم و با وجود سختی سعی کردم
لحنم را آرام کنم …
-سالم عزیزم … خوبی ؟
-مامان کجایی؟ چرا خونه نیستی؟
نفسم بند رفت ..کجا بودم؟
لبم را محکم به دندان گرفتم و با
جان کندن اولین و دم دست ترین بهانه را بر زبان آوردم:
-اومدم بیرون واسه خرید؟
رمان هسل pdf
این رمان ها را اگه نخوندی وب رمان بهت پیشنهاد میکنه: