همه میترسند، حتی سایههاشان. من برای عشق نیامدهام—برای مرگ آمدهام. میخواهم هر عضوِ آن خانوادهی جنایتکار را نابود کنم. پس وقتی یک غریبهی زخمی به دنبال پناه زیر تختِ من میخزد، به او رحم نمیکنم. او فقط یک مهره است... و من بازی را تنهایی ادامه میدهم."**