این داستان در مورد زندگی متفاوت دختریه که با آدمهای خوبی رو به رو نمیشه و سعی میکنه
با احساسات و اتفاقهای بد زندگیش کنار بیاد و از آدمهایی که دوستشون نداره دوری کنه
اما اونطور که دوست داره پیش نمیره و البته این خیلی هم برای اون بد نمیشه… برای باد خواهم گفت ، برای همه آنچه از دست داده ام ، نخواهم جنگید ، برای روزهای بر باد رفته ام گریه نخواهم کرد ، اما امروز ، برای داشتنت دست میاندازم
به غرورم و از گردنم باز خواهم کرد ، غرور میخواهم چکار ، انگار هرگز نداشته ام…ولی تو همین جا ، کنارم بمان و دستهایم را رها مکن ، همین جا ، اینجا که من ایستاده ام….