رمان عروس جن از نویسنده آزیتا خانوم دانلود با لینک مستقیم
خلاصه رمان :
اشتیاق و علاقه تبدیل به یه نفرت می شود. نفرتی که قبل از آن علاقه شدید وجود داشته و نفرتی به علاقه و عشق تبدیل می شود در حالی که قبل می خواست انتقام بگیرد. با این روند، سرنوشت زندگی دخترکی تغییر می کند…
قسمتی از متن رمان عروس جن:
با صدای در اتاق از جا پریدم مریم دختر خالم بود با خشم نگاهش کردم و گفتم: _ چه خبرته؟! با خنده که چال های گونه اش فرو رفته تر می کرد گفت: _ هیچی مامان و بابا هامون امشب رفتن باغ خودمون تنها هستیم… لبخند شیطانی بر لب هایم نهادم، مریم از جن و روح می ترسید ولی من خیلی دوست داشتم.
یکبار هم که شد جن و روح را احضار کنم مقاله ای رو که جن را احضار می کرد از زیر تخت در آوردم به مریم گفتم: _ می خوام امشب یه جن احضار کنم… مریم با ترس و التماس نگاهم کرد و گفت: _ نه تو رو خدا پریسا بیخیال شو… با اخم گفتم: _ الان وقت مناسبی هست و منم که دوست دارم… اگه دوست نداری برو تو اتاقت درم قفل کن. به چهره رنگ و رو پریده ی مریم نگاه کردم معلوم بود خیلی ترسیده بود که گونه های سرخش به رنگ زرد شده بود چشم های درشت و مشکی اش را مظلوم کرد و گفت: _ تو رو خدا امشب رو بیخیال شو… بدون توجه به مظلومیت چشم هایش که همه را به رحم می انداخت گفتم: _ نه… هیجان داره. یکبار هم صد بار نمیشه… مریم با نارضایتی گفت: _ باشه میام به یک شرط!…