رو ادامه بدی مخ ادیب رو میزنی😏 قصدم همین بود یه لبخند اروم زدم
-ادیب ؟
رمان زنجیر درد کامل
ذاکر- اره حسابی جذبت شده خنده ای کرد و ادامه داد- میگه بعد
از سال ها باعث شدی یادش بیوفته که مرده
یکم دیگه از ابجوم خوردم ،
پا روی پا انداختم تا ظرافتم بیشتر به
چشم بیاد عشوه ی بیشتری
قاطی صدام کردم
– اون چشمم رو نمیگیره
بدجور میخ پاهام شده بود آب دهنش رو قورت داد
– گمونم بدجور عصبانی بشه
وقتی این حرفت رو بشنوه
-من قراره یه ملکه باشم نه
همخواب کسی اینو به ادیب هم بگو
بلند شد- پیامت رو میرسونم
عواقبش با خودت
رفت ، پوزخندی زدم
منم منتظر همینم حامی
رمان زنجیر درد کامل
یه شات دیگه زدم
– یکی دیگه
پناه –
یه ککتل هم برای من –
هلن چطوره ؟ پناه- به هوش امده ،
زنجیر درد فایل کامل
یه چند ساعتی میشه – خوبه پناه- مست کنی کشتمت
تک خنده ای کردم
-من همین حالا هم مست مستم
سرش رو اورد جلو و با دقت بررسی م کرد
پناه- نه اونقدرا
شات جفتمون رو داد بالا – هی 🤨
پناه- بلند شو تا بلندت نکردم
رمان زنجیر درد کامل
بلند شدم ،
خودم رو مست تر از اونی که بودم نشون دادم،
بی تعادل ، تلو تلو خوردم .
پوفی کشید و منو به خودش تکیه داد
زنجیر درد فایل کامل
پناه- تو که ظرفیت نداری بیجا میکنی میخوری😠
– همه که شما نیستن خانووووووووووووووم🥴
خانوم رو عمدا کشیده گفتم ،
تا ماشین منو تقریبا کشید
، شوتم کرد صندلی شاگرد و خودش
پشت رل نشست . این دختر …
پوزخندی زدم پناه- چه مرگته ؟ 😠
-تو چرا اتقدر زشت و تباهی ؟😁
پناه -زنجیر درد فایل کامل
میذارم پای مستی ت
– بگو جوابی ندارم انگشت ف.ا.ک.ش رو نشونم داد زدم زیر خنده
پناه – قانع شدی با جوابم – کوچیکه جوابت
ماشین رو یه دفعه شتاب داد – وای وای ترسیدم پناه- خفه شو
انقدر عصبی اینو غرید که تعجب کردم ،
رمان زنجیر درد کامل
برگشتم سمتش عصبانی بود
دانلود رایگان رمان زنجیر درد
😳.تا خواستم بپرسم چته زد رو ترمز که پرت شدم جلو ،
سریع پیاده شد . کی اوردمون تو کوچه بن بست
. سریع پیاده شدم .
بدن های آش و لاش رو به روم زبونم رو بند اورد
زنجیر درد فایل کامل
. دستاش خونی بود و موهاش
توی صورتش ریخته بود .سریع کشیدمش
و سوارش کردم این سری
خودم نشستم پشت رل . پناه-تو مستی
رمان زنجیر درد کامل
-به لطف تو همه ش پرید جعبه ی دستمال رو انداختم تو بغلش
-دستات رو پاک کن یکی محکم خوابوند توی صورتم
از تعجب چشمام گرد شد پناه-
صد بار گفتم میخوای جایی بری حواست
رو جمع کن. دنبال تو بودن احمق 😤 دست بردم و موهاش رو کشیدم
– هر چی اون دستای کثیفت رو چرا به من میزنی 🤬 جیغ زد – موهام رو ول کن احمق کودن
آرکا- احمق کودن رو خوب امدی
جفتمون با ترس برگشتیم عقب
😰. لم داده بود رو صندلی و بستنی میخورد ☺️ آرکا – جلوت رو هم نگاه کنی عالی میشه سریع برگشتم و رو به روم رو نگاه کردم پناه- تو از کجا پیدات شد ؟ آرکا- اسمو
ن خدا – اسمون دیگه ؟ آرکا
– اره جایی که فرشته ها ازش میان –
رمان زنجیر درد کامل
اها اونوقت میشه بگی چطوری سوار شدی ارکا- وقتی
تو باشی که از قضا الکل هم زدی
و این مرغ جنگی که
گرفتار کشت و کشتاره
، اونقدرا هم سخت نیست پناه- هر هر ،خرس تنبل ارکا- اره دیگه حقیقت تلخه
،
حالا هم راه بیوفتین وگ
زنجیر درد فایل کامل
اویتا میده پاره مون کنن نیک -از این جلسه های رسمی بیزارم
😫 کراواتمو باز کردم هوفففففففففف
خدایا تنفس، همون موقع امیر امد بیرون
-جوووووووون بابا دخترکش امیر- دارم خفه میشم 😩 اویتا-باید مرتب باشین شبیه یه فرشته شده بود اما با جذبه –
کی به تو گفته انقدر خوشگل کنی اویتا – همونی که به تو گفته کراوات بزنی سریع به امیر که سه تا دکمه ی بالای
پیرهنش دو باز گذاشته بود اشاره کردم –
یکی از دکمه هاش رو ببنده منم میبندم اویتا خودش رفت سمت
امیر و دکمه رو بست که امیر شروع کرد
رمان زنجیر درد کامل
غرولند کردن بعدش امدش سمت
من و مشغول بستن کراواتم شد اویتا- خوشت میاد دخترا
زل بزنن به عضله هات ؟ امیر- اره چرا که نه😏 پزخند شیطونی
زد .یقه م رو مرتب کرد و رفت روبه رو
ش ایستاد و با یه لبخند اروم دستش
رو از روی خط ریش تا عضلات
سینه ی امیر اورد یه دفعه
دو طرف لباس رو گرفت و جرش داد اویتا – پس اینجوری
زنجیر درد فایل کامل
بیا بعد راهش رو گرفت رفت
. دهنم باز مونده بود ،
امیر زد زیر خنده – کوفت، ببند فکر کردم
رمان زنجیر درد کامل
باید چشمامو ببندم 😳 امیر – 😂😂😂😂😂 -دختره روا… با دوباره امدنش
سکته ای ساکت شدم اویتا
– بیشتر ۵ دقیقه منتظر نمیمونم امیر کنارش راه میرفتیم کسی
جرات نمیکرد سر راهش باشه اما
از طرفی نمیتونستن نگاه نکنن.
دیدن اویتا براشون
یه لذت کابوس گونه بود .
اون زیبای ترسناک بود.
رمان زنجیر درد کامل
نیک- معمولا اینجا رو خلوت نمیکردن؟ اویتا- میخوان بی اهمیت بودن منو
بهم بفهمونن ، حساس نشین پوزخندی زدم – بخوان هم نمیتونن رسیدیم به اتاق کنفرانس بی اهمیت