وب رمان
رمان سوگلی ارباب pdf

 

اطلاعات

رمان سوگلی ارباب pdf

رمان سوگلی ارباب pdf

ژانر #عاشقانه #اربابی #اجباری

نویسنده  الهه مرگ

خلاصه

بوسه‌‌ای رو گردنم زد، سرم رو عقب کشیدم و گفتم:
– بهم دست نزن ارباب!
من نمی‌خوام!
نه شمارو نه این ازدواج کوفتی و مسخره رو!

دستش رو روی چونم گذاشت و آروم فشار داد…
– تو غلط می‌کنی من رو نخوای پرنسس کوچولو!

خواستم مخالفت کنم که یک دستش رو جلوی دهنم‌ و با دست دیگش زیپ لباس حریرم و رو باز کرد و لباس از تنم پایین افتاد…

نگاهی به اندامم انداخت، که سیبک گلوش جا به جا شد.
– باور کن سخته امشب از اینا بگذرم!

https://webroman.ir/?p=1069
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!