وب رمان
دانلود رمان جنون زادگان pdf |اثر آرزو هاشم آبادی
  • نام: جنون زادگان
  • ژانر: فول عاشقانه، هیجانی، اجتماعی
  • نویسنده: آرزو هاشم آبادی
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 1206

دانلود رمان جنون زادگان pdf |اثر آرزو هاشم آبادی

 

اسم رمان : جنون زادگان

نویسنده : آرزو هاشم آبادی

ژانر : فول عاشقانه، هیجانی، اجتماعی

تعداد صفحات : 1206

توحید راد؛ ته تغاری اردکان خان راد
مردی جذاب با پرستیژ بالا…
دل مُرده از زندگی مجلل و اشرافیش؛ برای ساخت پروژه درمانگاهی؛ قدم به روستایی میذاره که بی اختیار ؛ دلش برای قاصدک دختر زیبا و جسور کدخدا میلرزه!
دختری که زیادی مهربون و خاصه…و البته عاشق حیوانات!
توحید اما برای به دست آوردن این عشق محال؛ دست به بزرگ ترین اشتباه زندگیش میزنه! نقاب به چهره زده و هُویت اصلیش رو از همه پنهان میکنه!
حتی عمو و زن عموی رفیقش رو جای خانواده ی خودش جا میزنه و میبره خاستگاری!
ولی توی اوج خوشبختی به یکباره طوفان از راه میرسه….نقاب ها از چهره ها برداشته میشه و عشقی که به یکباره ….

خلاصه رمان :

دنیای امروز ما
دنیای روابط آدم ها با آدم ها نیست…
دنیای روابط نقاب ها با نقاب هاست…
آدم ها کمتر فرصت میکنند تا سیمای حقیقی
یکدیگر را ببینند…
دنیای ما پر از دست هایی است که
خسته نمیشوند از نگه داشتن نقاب ها…
آسمان غرش هولناکی کرد.به یک باره زمین خیس
شد و جوی های باریک کنار جاده پر از آب شدند.
با استیصال از ماشین گران قیمتش پیاده شد.کفش
چرم و براقش که از هجوم قطرات باران خیس شد
زیر لب نوچی کرد و جد و آباد ناصر فرفره را با
فوحش های رکیک مستفیض کرد.
به هیچ عنوان این حال مشوش و درمانده را دوست
نداشت.
گوشی را از روی داشبورد چنگ زد اما با دیدن
آنتن پریده ؛ نفس عصبی اش را همانند بخار از
دهانش بیرون داد.
و برای هزارمین بار حرص خورد از بی عقلی آن
ولد چموش !مگر دستش به او نرسد آنچنان بالیی
به سرش میآورد که اسم جد و آبادش را فراموش
کند چه برسد به اسم خودش !
مقصر او بود که به این حال و روز رقت انگیز
دچار شده بود.
هزار بار به آن مردک تاکید کرده بود که باک این
لامصب را پر کند و همیشه بنزین زاپاس داخل
ماشین باشد برای اینطور مواقع ضروری…اما خب
باز هم با بی دقتی او به دردسر افتاده…آن هم چه
دردسری.
حالا در این جاده و باران شدیدی که از زمین و
زمان بر سرش میریخت چطور باید از کسی کمک
میگرفت؟
با بی حوصلگی در ماشین را بست و از آن فاصله
گرفت.یکی دو قدم که دور شد با دیدن طبیعت بکر
مقابلش کمی حس خوب زندگی به رگ هایش تزریق
شد.

خلاصه کتاب
توحید راد؛ ته تغاری اردکان خان رادمردی جذاب با پرستیژ بالا...دل مُرده از زندگی مجلل و اشرافیش؛ برای ساخت پروژه درمانگاهی؛ قدم به روستایی میذاره که بی اختیار ؛ دلش برای قاصدک دختر زیبا و جسور کدخدا میلرزه!دختری که زیادی مهربون و خاصه...و البته عاشق حیوانات!توحید اما برای به دست آوردن این عشق محال؛ دست به بزرگ ترین اشتباه زندگیش میزنه! نقاب به چهره زده و هُویت اصلیش رو از همه پنهان میکنه!حتی عمو و زن عموی رفیقش رو جای خانواده ی خودش جا میزنه و میبره خاستگاری!ولی توی اوج خوشبختی به یکباره طوفان از راه میرسه....نقاب ها از چهره ها برداشته میشه و عشقی که به یکباره ....
خرید کتاب
50,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6533
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!