وب رمان
دانلود رمان باران بی قرار

دانلود رایگان رمان باران بی قرار


 

سوشا بارانا را توآغوشش گرفته بود و اشک میریخت ، سوشا بارانا رو از خودش جدا کرد و از شیشه کوچک به درون اتاق چشم دوخت، پزشک دستگاه شوک را کنار گذاشت و مشغول چک کردن دوباره وضعیت کلاله شد ، سوشا مات زده به صحنه نگاه میکرد پزشک معالج بعد از دادن دستوراتی به چند پرستارحاضر در اتاق از اتاق خارج شد سوشا و بقیه جلوی پزشک ایستادند و…

https://webroman.ir/?p=3576
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!