گاهی یه بوی آشنا، ردپایی بر شنهای ساحل، یا تکآوازی پرندهای در سپیدهدم، دریچهای به بایگانی پنهان وجودمان میگشاید. آلبومی از «یادهای فراموششده» که زیر غبار روزمرگی مدفون شدهاند. هر فصل از زندگی برگهایی دارد که باد نوستالژی میتواند ناگهان آنها را ورق بزند... و آنجاست که شاید خندهای قدیمی روی لبت جوانه بزند یا مهِ غمی دیرین چشمانت را نمناک کند.