نبات، طراح جسور مبلمان و دختری که روزی نازِ زندگی امیرصدرا بود، بازگشته است! اما قلب امیرصدرا دیگر آنچه نیست... عشقش به تلخی کینه بدل شده و راه دوبارهیابی به قلب او پر از پیچوخم است. نبات میداند باید بجنگد؛ جنگیدن برای عشقی که زیر خروارها خشم مدفون شده. اما امیرصدرا فقط یک پاسخ میخواهد: *"چرا آن روز، با وجود همه عشق، ترکش کردی؟"*