اسم رمان : تکنیک های مخ زنی
نویسنده : حمیده خوشبخت
ژانر : عاشقانه، طنز، اجتماعی
تعداد صفحات : 1588
در پایان جلد دوم همه چیز برای نگار خوب پیش رفت و اون تمام تلاشش رو کرد ورود برادرهاش به جهنم پر از شایعه رو نادیده بگیره ولی دقیقا وقتی که به روزهای مهم هدفش رسید، همه چیز خراب شد و دوباره به بدشانسترین آدم تبدیل شد…
خلاصه رمان :
تمام مشکلات من از اونجایی شروع شد که
همه فکر میکردن مهربون بودن یعنی ساده
بودن!
با حرف هاشون و کارهاشون ذره به ذره ی
وجودم رو شکستن و من کم- کم لبریز شدم،
خشک شدم.
جالبه! چون حالا که با تکه های شکستهم
زخمیشون میکنم، شکایت و ِگلههاشون
شروع میشه.
من دیگه صاف و زیبا نبودم، مثل یه کوزهی
شکسته بودم و با کوچکترین وزش های باد
از هم میپاشیدم.
انگ ضعیف بودن بهم زدن درحالی که
خودشون اون بادهای مهیب بودن
سال بعد از پایان فصل دوم_اواخر خرداد
ماه
– مگه میخوای آزمون ورودی هاروارد
بدی؟!
ملت پروفسور پز گرفتم.
یه لقمه َمشتی از املت پروفسور پز گرفتم.
همزمان که سبزی و پیاز و ترشی لاش
میگذاشتم و یه ور دهنم رو سمت نی
نوشابه کج میکردم، با دهن پر رو بهش
گفتم
– پروفسور شما ندیدی من هر شب
میاومدم اینجا چقدر ِخر میزدم؟ بابا خب
میترسم تلاشهام نتیجه نده. تازه شم، اگر
تیزهوشان قبول نشم ممکنه نتونم المپیاد
شرکت کنم