وب رمان
دانلود رمان رأس جنون pdf |اثر نوا
  • نام: رأس جنون
  • ژانر: عاشقانه، هیجانی
  • نویسنده: نوا
  • ویراستار: وب رمان
  • تعداد صفحات: 2997

دانلود رمان رأس جنون pdf |اثر نوا

 

اسم رمان : رأس جنون

نویسنده : نوا

ژانر : عاشقانه، هیجانی

تعداد صفحات : 2997

رأس: کله، قله، نوک، بالا، فوق
جنون: دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقل‌باختگی..‌
هیلا شرافت، دختری مهماندار که قبول میکند تنها یک روز، به‌جای دوستش مهماندار پرواز خصوصی تاجری آقازاده شود…کیامهر معید!
مردی جذاب و باصلابت…و به همان‌اندازه بی‌رحم!
چی میشه اگر توی اون پرواز مدارک مهمی ازش به سرقت بره و هیلا تنها مظنون ماجرا باشه؟
اگر ته این قضیه دشمنی عمیقی رو فریاد بکشه بی‌خبر از دلدادگی دو نفری که جون می‌دن برای هم چی؟

خلاصه رمان :

هیال شرافت ،دختری مهماندار که قبول میکند تنها یک
روز ،بهجای دوستش مهماندار پرواز خصوصی
تاجری آقازاده شود…کیامهر معید !
مردی جذاب و باصلابت…و به همان اندازه بی رحم!
چی میشه اگر توی اون پرواز مدارک مهمی ازش به
سرقت بره و هیال تنها مظنون ماجرا باشه؟
اگر ته این قضیه دشمنی عمیقی رو فریاد بکشه بیخبر
از دلدادگی دو نفری که جون می دن برای هم چی؟

بوسیدن تو لازمه ی زندگیام شد
افیون شدی ،جای تو در این رگ و خون است…
گفتی ته دیوانگی عشق و جنون چیست؟
آنجا که رسیدم به لبت ،راس جنون است

با ورودش به سالن ،نسیم گرمی به صورتش برخورد .
انگار که از بین یخ های قطبی ،به کنار شومینه ای گرم
رسیده باشد ،سرمایی که تا مغز استخوانش نفوذ کرده
بود کم کم از بین رفت.
صدای تیکتاک ساعت که در سالن سراسر شیشه ای
ترمینال فرودگاه می پیچید ،میگرن لعنتی اش را سر لج
می انداخت تا درد بیشتری به شقیقه هایش تحمیل کند .
دلش اتاقی تاریک می خواست و موبایلی خاموش و
یک مرخصی یکساله؛ تا از فرط خستگی و سردرد
هر چیزی روی اعصابش رژه نرود .

به راه باقی مانده تا درب خروج نگاه کرد و آه کشید .
هر وقت پاهایش اینگونه بی جان می شدند ،سالن انگار
کش می آمد؛ هر چه می رفت نمی رسید.
در خروجی را که باز کرد ،ابتدا سوز سرما و سپس
خش خش برف بود که تغییر آب و هوای شدید تهران
پس از یک سفر کوتاه دو روزه را به او نشان می داد .

چمدان را روی صندلی های عقب گذاشته و با حالی
خراب و خسته پشت رل نشست .
تحمل کردن همین مقدار زمان کم برای گرم شدن
ماشینی که دو روز هیچ تکانی نخورده ،به شدت طاقت
فرسا بود .با دیدن ساعتی که سه و بیست دقیقه را
نشان می داد کلافه پلکی زد و اسکرین گوشی را باز
کرد .
»هر وقت رسیدی بهم خبر بده مامان جان سفرت
بی خطر «!

پوفی کرد و دستانش به صورت خودکار شروع به
تایپ کردند .

خلاصه کتاب
رأس: کله، قله، نوک، بالا، فوقجنون: دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقل‌باختگی..‌هیلا شرافت، دختری مهماندار که قبول میکند تنها یک روز، به‌جای دوستش مهماندار پرواز خصوصی تاجری آقازاده شود...کیامهر معید!مردی جذاب و باصلابت...و به همان‌اندازه بی‌رحم!چی میشه اگر توی اون پرواز مدارک مهمی ازش به سرقت بره و هیلا تنها مظنون ماجرا باشه؟اگر ته این قضیه دشمنی عمیقی رو فریاد بکشه بی‌خبر از دلدادگی دو نفری که جون می‌دن برای هم چی؟
خرید کتاب
50,000 تومان
https://webroman.ir/?p=6818
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
    نظرات

    نام (الزامی)

    ایمیل (الزامی)

    وبسایت

    ورود کاربران

    کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!