اطلاعاتکتاب به امید دل بستم pdfکتاب به امید دل بستم pdf(من عاشق امید شدم pdf)نویسنده لنکالیمترجم پگاه فرهنگ مهرخلاصهکتاب به امید دل بستم به قلم لنکالی، روایتگرِ داستانِ زندگیِ نوجوانانی است که با بیماریهای مختلف در بیمارستان بستری هستند و هر لحظه به مرگ نزدیکتر میشوند. آنها به دزدیهای کوچک از فروشگاهها روی میآوردند و رفتهرفته فرار از بیمارستان و برنامهریزیِ ...
اطلاعاترمان از هیچ تا بی نهایت pdfرمان از هیچ تا بی نهایت pdfنویسنده: منیر_کاظمیژانر :اجتماعی غمگین عاشقانهخلاصه :محسن یه لجنِ بچه بازه که مادرش (سادات) برای جلوگیری از آبروریزی های محسن، براش زن یک شهید به اسم پروانه رو میگیره که پسر کوچیکه به اسم یاسین داره.. مدتی بعد محسن با ایران که دختر کوچیکی به اسم حورا داره ...
اطلاعاترمان پرتگاه ارتحال pdfرمان پرتگاه ارتحالنویسنده: محدثه_کمالیژانر: عاشقانه غمگینخلاصه:روبهرویش ایستاد.وحشتزده و لرزان.روبهروی مردی که عمیقا از او نفرت داشت.در چشمهایش زل زد.پر از ترس و دلهره با گیسوانی پریشان.چشمهایی پژمرده.تنی نحیف و خسته که همه راه را دویده.خستگی بر جانش ماند.جنگجوی خوبی نبود.همسرش فاتحه عشق را خواند.این جنگجو دیگر هیچچیز برای از دست دادن ندارد.هیچ چیز…
اطلاعاترمان سیانور pdfرمان سیانور pdfنویسنده: اسما_چنگاییژانر: عاشقانه_غمگین_براساسواقعیتخلاصه :داستان ما داستان دخترایی بود که به ناحق بهشون تجاوز شد یکی برای نفرت پدرش ودیگری غیرت دروغین دوست پسرشالهه بخاطره نفرته پدرش تن داد به این خفت و با بیرحمی و زور پا به دنیایی گذاشت که براش زود بود و حتب شاید درک درستی از اون نداشتباردار شد اما کودکانش ...
اطلاعاترمان آبنبات چوبی pdfنام رمان: رمان آبنبات چوبی pdfژانر: عاشقانه هیجانی غمگیننویسنده: زهرا بردبارخلاصه: داستان درمورد دختریه به نام ملیکا که با از دست دادن عشقش زندگیش رو میبازه اما یه اتفاق باعث میشه سرنوشتش تغییر کنه…قسمتی از متن رمان آبنبات چوبیمهرسام’ بازم مثل هر روز در خونشون بودم بلکه بیاد بیرون ببینمش. ولی هر چی منتظرش موندم خبری ...
اطلاعاترمان بی تو pdfرمان بی تو pdfنویسنده : فاطمه_درخشانیژانر: عاشقانه_غمگینخلاصه :داستان در مورد دختری به نام مهتابه ، که با پسری به اسم امیر عباس دوست میشن ، امیر عباس چندباری به خواستگاری مهتاب میره ، اما هر بار به دلیل شرایط بد مادیش جواب منفی میشنوه ، تا اینکه شب نامزدی مهتاب با پسر عموش با هم قرار ...