اطلاعاترمان سوپراستارقسمتی از داستان:از حموم در اومدم و حوله رو دورم پیچیدم.از شدت گرما و رطوبت داخل حموم حالت تهوع بهم دست داد.زهرا رو صدا کردم._زهراااابعد از گذشت چندثانیه در اتاقم باز شد و زهرا تو چارچوب در نمایان شد.نفس نفس میزد…زهرا:بله خانم؟رو تخت نشستم و همونطور که داشتم با اسکراپ پام رو ماساژ میدادم با صدای بی جونی ...
اطلاعاترمان اجباری عاشقانه pdfرمان اجباری عاشقانهژانر: عاشقانه _ اجباری _کلکلیخلاصه:من نورا هستم دختری لوس و نازک نارنجی که به خانواده متکی بودم وابسته به نامی بودم ولی مامان منو منع میکرد از گشتن با اون بخاطر اینکه…با ورودم به اون مهمونی کذایی و وجود اون آدم باعث شد زندگیم نابود بشه اما…اشتباهی که خانوادم کردن و باعث…اون آدم شکاک ...
اطلاعاترمان گلارین فایل کاملرمان : گلارین✍🏼نویسنده:ساریناتعداد صفحات:1222 خلاصه:گلارین دختری که همه خانوادشو از دست داده و طی یک اتفاقاتی با پسری به اسم داراب آشنا میشه با گذشت زمان گلارین و داراب بهم علاقمند میشن اما تو یک شب با سوء تفاهمی که برای گلارین پیش میاد پا به فرار میزاره اما تو راه تصادف میکنه و صورتشو از دست ...
اطلاعاترمان کیش و مات فایل کاملرمان : کیش و مات 🥓ژانر : عاشقانه _ _ خونبس 🎈🌳خلاصه :این رمان در مورد دختر ساده ایی به اسم شهرویه استکه برادرش بعد از که نامزدش در حقش میکنه اونو میکشهاما برادر نامزدش دامیار که خان اون روستا استبرای اینکه غرور و شخصیت خانوادگی خودشونو حفظ کنه درخواست قصاص برادر شهرویه میده.شهرویه برای ...
اطلاعاترمان سپیدارهای آشنا فایل کاملرمان سپیدارهای آشناخلاصه :زرین یه پزشک توی زمان حاله که به تازگی مادر و پدرش رو از دست داده..مه لقا پیرزن شیرین و مهربونی که باهاشون زندگی میکرده و همه اموالش رو به زرین بخشیده..بهش میگه تو زمان بچگی من بودی و قبل از مرگش به زرین یاد میده چطور بره به ۸۰ سال پیش..زرین ...
اطلاعاترمان مرد ها عاشق نمیشوند۲ فایل کاملقسمتی از رمان:با کالم کوبنده اش چنان دهانم را بست که د یگر جرات نکنم اعتراض ی بابت پس مانده پول بی زبانمبکنم.جور ی ده هزار تومن را با قدرت گفته بود که گویی در پس تک تک وازه ها و ارقامش داشتمیگفت” همی ن که این همه راه و رسوندمت برو خداروشکر ...
اطلاعاترمان همیشه تلخ مینوشم فایل کاملقسمتی از رمان:لبخند زد و با شگفتی شکممم نگاه کرد.-پس چرا شکمت بزرگ نشده.با لبخند و اخم گفتم:-گفتم پنج روز، نگفتم که نه ماهه باردارم.با شادی و خنده گفت:به کار شده بودم. فقط من یه پسر می خوام کم کمش پنج کیلو باشه.مثل پریا نمی خواما، الغر مردنیحتما خبریه، چون منمیه ماه بیشتره که ...
اطلاعاترمان مجنونت ماندم فایل کاملمجنونت ماندمژانر : عاشقانه _ اجباری _ همخونه ایخلاصه :من سیاوشم… سیاوشی که ازش تیمور ساختند…تیموری که وحشی نامیدند …تیموری که عزیزانم خنجر زدن بهم ..تیموری که اطرافیانم مرا از خود طرد کردند… مرا تبدیل به یک لاشی بی همه چیز کردند…کاری کردند که شراب بشود درد درمانم… امّا من از یکی بیشتر از هرکسی ...