دانلود رایگان رمان راز یک سناریوخلاصه رمان : داستان رمان حوالی سه شخصیت می چرخد.گلی که بدون اینکه ازدواج کند و کاملا ناخواسته مادر می شود.بزرگمهر که به زن خودش علاقه دارد اما اکنون بچه ای در بطن زنی دیگر دارد.وحید که برای اولین بار عاشق دختری می شود که پس از مدتی متوجه می شود آن دختر از مرد ...
دانلود رایگان رمان الهه اربابخلاصهی رمان : “الهه” یک دختره شاد هست، او وارد یک روستا می شود که ارباب آن روستا پسرعمویش است و…من، منم… مهم نیست اگه تو از من خوشت نمی آید، تو عادت کردی به چیزهای یکنواخت، تفاوت من برایت قابل درک نیست…من یک دخترم با چشم های قهوه ای و یک چهره عادی…من آن چیزی ...
دانلود رایگان رمان شاهکارخلاصه رمان : همه چیز از یک تصادف شروع شد…روزی که لحظات تلخی را به همراه خود آورد، ولی می ارزید به آرزویی که سال ها به دنبالش باشی و به آن آرزو نرسی…به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک نقاشی زیبا می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، ...
دانلود رایگان رمان کارتینگخلاصه رمان : داستان این رمان راجع به زندگی دختری به نام مانیا می باشد که قهرمان رالی اتومبیل رانی است.او پس از کشته شدن نامزدش در مسابقات غیر قانونی قید همه چیز را می زند و آموزش رانندگی می دهد.در این میان یک مرد میان سال به نام بابک وارد زندگی او می شود.بابک به مانیا ...
دانلود رایگان رمان کارتینگخلاصه رمان : داستان این رمان راجع به زندگی دختری به نام مانیا می باشد که قهرمان رالی اتومبیل رانی است.او پس از کشته شدن نامزدش در مسابقات غیر قانونی قید همه چیز را می زند و آموزش رانندگی می دهد.در این میان یک مرد میان سال به نام بابک وارد زندگی او می شود.بابک به مانیا ...
دانلود رایگان رمان یک زن وقتیخلاصهای از رمان : اصلا مهم نیست نژادت چیست؟ دینت چیست؟ در چه قومی بزرگ شده ای؟مهم اینه زن که باشی پشت پرده ای از یک نمایشی تمام بازیگرای روی سن با تقدیر تو نمایش را اجرا می کنند.تقدیری را که حتما یک زن دیگه بانی رقم زدنش هست.وقتی یک زن باشی در هر جایگاهی ...
اطلاعاترمان ماهرو pdfخلاصه :موج روی موج ،سرکشی خلیج را به تن ساحل می کشاندوتن کرخت شده ام را میانخروش مرگبارش به هم می کوبید….و صدای ناله ی نی انبان ،شب را بی رحمانه به درازا می کشاندو من… ومن همانجا رها شده درمیانیک خلسه ی سیاه،هزار بار مُردم…هزار بار به پایان رسیدموزیر سایه سهمگین مرگ به انتها رسیدم..مسیر رفتنت ...
اطلاعاترمان ردپای برف pdfخلاصه رمان ردپای برفبیان که اوضاع را مرتب دید قصد رفتن کرد اما عمودادیار مانعش شد. -مگه دیشب قرار نبود اگه چیمن برنگشت خبریدی زانیار بیاد پیشتون. با دستپاچگی سرش را پایین انداخت. -یه دیوار فاصله که بیشتر نیست. -از خالو حیدر شنیدم امروزم نمیان، هوا طوفانی شده اونایی که بارگیرشون نیومده موندن اون ور مرز ...